تنها مرا کافی است تا بدانم جایی حضور داری و میل به زندگی در من نمیرد!..آیا برای تو نیز این کافیست؟ اگر می خواهی، این سخنان مرا اعتراف به عشق بدان..و حال ما به راه های جداگانه می رویم و این کافی است.. مرا می شنوی؟ این برای من کافی است...
حتی عاقلترین مردمان نیز زیر بار سنگین عشق خم می شوند...
اما به راستی عشق به سبکی و لطافت نسیم خوش است عشق تو را متعادل و متعالی می کند..... وقتی عاشقی، با هستی در یک تبادل و ارتباط عمیق قرار داری ، همه چیز در یک سطح مساوی قرار دارد با ارزش مساوی
ستاره های عزیز ستاره های مقوایی عزیز وقتی در آسمان دروغ وزیدن میگیرد دیگر چگونه می شود به سوره های رسولان سر شكسته پناه آورد ؟ ما مثل مرده های هزاران هزار ساله به هم می رسیم
و آنگاه خورشید بر تباهی اجساد ما قضاوت خواهد كرد
گاهی ماشینی عظیم بخاطر خرابی یا نبود یک قطعه کوچک از کار می افتد ، امیدوارم کوچک بودن های ظاهری مان ، ما را از اهمیت و مفید بودن خود غافل نکند ... آری کوچک بودن های مفید و مهم، هیچ کم از بزرگی ندارد.
تو تنها نیستی...
کسی در نزدیکی ات قدم می زند
که شاید هرگز نبینی...
مهربانی هایی که،
شاید بعد ها نصیبت شود...
گفته ی سهراب را گوش کردی؟؟؟
چشم هایت را شُستی؟؟؟
جورِ دیگر دیدی؟؟؟
"دوستت دارم" هدیه ای ست که هر قلبی، فهم گرفتنش را ندارد،
قیمتی دارد که هر کس توان پرداختش را ندارد
جمله کوتاهی ست که هر کس لیاقت شنیدنش را ندارد
بی شک تو همیشه لایق شنیدن این هدیه ی کوچک من هستی. "دوستت دارم" ...
" من از گفتن می مانم اما زبانگنجشکان
زبان زندگی جمله های جاری جشن
طبیعت ست
زبان گنجشکان یعنی : بهار. برگ . بهار
زبان گنجشکان یعنی : نسیم .عطر . نسیم..."
احساسی که به تو دارم یه حس فوق العاده است من عاشق کسی شدم که خیلی صاف و ساده است احساسی که به تو دارم به هیچ کسی نداشتم من اسم این حال دلو ع.ا.ش.ق. شدن گذاشتم .... : )
" آغوش تو همیشه ی من بود .. خاطره لطیف دستانت، یادگار همیشه جاری در احساس من است و نقش تو درقالب خاطره ام هماره جاودان .. هنوز گوش هام بوی لالایی تو را میدهند و چشمهام هنگام شب، سراغ قصه های تو را میگیرند .. مادر ! از همان آغاز که بوسیدمت و از همان آغاز که چشمانت را شناختم دانستم در باغ بهشت ایستاده ای که تمامت بوی بهشت می داد .."