معماری با مصالحی از جنس دل

[mohammad azizi]

لطفا

کمی دورتر بايست

مهربان که میشوی

بيشتر دلم تنگ میشود

...
​

 

[mohammad azizi]

کمی من
کمی تو
در هم که تکثیر می شویم
سایه ها قد میکشند
به ارتفاع نگاه هایمان ​

 

[samira20*]

درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند
​

معنی کور شدن را گره ها میفهمند​

سخت است بالا بروی ساده بیای پایین​

قصه ی تلخ مرا سرسره ها میفهمند
​

یک نگاهت به من آموخت که درحرف زدن​

چشم ها بیشتر از حنجره ها میفهمند . . .​

​

 

[mohammad azizi]

تمام جاده های جهان را به جستجوی نگاه تو آمده ام !

پیاده !

باور نمی کنی ؟!

پس این تو و این پینه های پای پیاده ی من ...

حالا بگو

در این تراکم تنهایی ...

مهمان بی چراغ نمی خواهی ؟!...
​

یغما گلرویی
​

 

[mohammad azizi]

جاي من خاليست
جاي من در عشق
جاي من در لحظه هاي بي دريغ اولين ديدار
جاي من در شوق تابستاني آن چشم
جاي من در طعم لبخندي كه از دريا سخن مي گفت
جاي من در گرمي دستي كه با خورشيد نسبت داشت
جاي من خالي ست ...

 

[samira20*]

[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]خدایا ببخش که تمام آرزویم تویی[/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]ببخش که از تو خودت را می خواهم [/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]کاش می توانستم مزاحم تو نشوم [/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]ولی دست خودم نیست[/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]هر صبح با یادت [/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]و هر شب به یادت[/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]بیدار می شوم [/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]و چشم می بندم[/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دنج خلوت قلبم [/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]آنجا که هیچ کس اجازه ورود ندارد[/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]اتاقی ساخته ام برایت[/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]به رنگ غروب [/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]و چمنزاران[/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]با پنجره ای رو به ساحل عشق [/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]اتاق قلبم کوچک است و چوبی [/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]اما با گلهایی به رنگ آسمانت تزیین کرده ام[/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]هر گوشه آن عطری دارد از خاطرات با تو بودنها[/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]ترسی ندارم از فردا [/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]اگر تو کنارم باشی مرگ نیز حقیر است [/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]اگر تو مرا بخواهی هیچ نمی خواهم [/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]برایم کافی است [/FONT]​

[FONT=arial,helvetica,sans-serif]و منتهی خواسته من است.[/FONT]​

 

[samira20*]

دیگر نه به شب فکر می کنم
نه به تو
نه به عاشقانه های تو
نه چشمانت سیرابم می کند
نه لبانت خواهش لبانم را
بی تو
زندگی غرق در رویاست
شب زیباست

آه

دروغگوی بزرگی شدم

نه؟

 

[mohammad azizi]

دلم می خواست بهانه ای باشی

برای فراموش کردن همه چیز ... !

اما حالا

دلم می خواهد

بهانه ای باشد برای

فراموش کردن

تو

! ​

 

[samira20*]

گاهی پای کسی میمانی ....

که نه دیدی اش .... نه میشناسی اش .......

فقط حسش کرده ای .... تجمسمش کرده ای....

پشت هاله ای از نوشته های مجازی روی پیج مجازی اش ...

که هر روز میخوانی و در جوابش میگویی ....

لایک

 

[mohammad azizi]

خوش به حال باد...!
گونه هایت را لمس می کند و هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد!
کاش مرا باد می آفریدند ...
همانقدر بخشنده و آزاد ...
و کاش قبل از انسان بودنت،
تو را برگ درختی خلق می کردند؛ ...
عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟!
در هم می پیچند و عاشق تر می شوند.
به خیالم نطفه ی سیب را به وقت عشق بازی برگ و باد بسته اند...​

 

[samira20*]

گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ
​

آنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد
​

​

 

[samira20*]

​

گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها
​

حسرت ها را می شمارم​

و باختن ها​

وصدای شکستن را​

... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم​

وکدام خواهش را نشنیدم​

وبه کدام دلتنگی خندیدم​

که چنین دلتنگــــــــــــــــم
​

 

[samira20*]

دارم سعی می کنم همرنگ جماعت شوم،
​

آهای جماعت...​

میشود کمکم کنید؟؟؟؟؟؟​

شما دقیقا چه رنگی هستید؟!​

رمانتیک...​

​

 

[mohammad azizi]

نداشتن تو یعنی این که دیگری تو را دارد.
نمی دانم نداشتن تو سخت تر است یا تحمل این که دیگری تو را داشته باشد....

 

[samira20*]

به نسل های بعد بگویید ...
​

که نسل ما نه سر پیاز بود نه ته پیاز ...​

نسل ما خود پیاز بود ...​

که هر که ما رو دید گریه کرد​

​

 

[samira20*]

سعی نکن متفاوت باشی!
​

فقط "خوب باش"​

خوب بودن به اندازه ی کافی متفاوت است...​

 

[mohammad azizi]

شاید اگر تو نبودی
زندگی باز هم بود
باز هم لبخند بود
باز هم همه ی چیزهای قشنگ و واژه های خوب بودند
تنها شاید...
من_ من نبودم...
هوای تو چیزیست مثل یک اصل,مثل یک قانون
برای تمام من...

 

[mohammad azizi]

امشب شعری خواهم نوشت با اشکهایت

جاری خواهم شد بر گونه ها با ناله هایت

حرفهایم همه ساکن

قلمها همه بی رنگ

تا به ان لحظه ی ناب

 

[mohammad azizi]

تمام روزهای من به تو میرسند
​

در انتهای گذرشان
آخر در مشت هایت
تکه ای از زندگی را پنهان کرده ای
و تقصیر تو هم نیست
که عشق تدریس نمی شود
حال،
اینکه برایت می نویسم
بهانه ی با تو بودن است
و گرنه این واژه های نخ نما
که در خمیازه ی کاغذ هم گم می شوند
تا چه باور شما افتد.​

 

[samira20*]

حـقـیـقـت دارد !
​

کافـی سـت چــمـدان هــایــت را ببــندی​

تــا حــاضـر شــونــد ، هـمه​

بـــرای ِ از یـــاد بــُـردنــت !​

آنـکه بــیشتـر دوستـت میــدارد ، زودتــــر !!!​

 

[mohammad azizi]

صدا کن مرا
صدای تو خوب است.
صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن می‌روید.

کسی نیست، بیا زندگی را بدزدیم، آن وقت
میان دو دیدار قسمت کنیم.
بیا با هم از حالت سنگ چیزی بفهمیم.
بیا زودتر چیزها را ببینیم.
ببین، عقربک‌های فواره در صفحه ساعت حوض
زمان را به گردی بدل می‌کنند.
بیا آب شو مثل یک واژه در سطر خاموشی‌ام.
بیا ذوب کن در کف دست من جرم نورانی عشق را.
مرا گرم کن و یک‌بار هم در بیابان کاشان هوا ابر شد
و باران تندی گرفت و سردم شد، آن وقت در پشت یک سنگ،

اجاق شقایق مرا گرم کرد.

 

[samira20*]

خورشید هم خیانت میکند
​

این روزها صبح ها دیرتر مى آید وعصرها زود مى رود!​

 

[samira20*]

دیگر قاصدک ها
به دست ما نمیرسند!
چون شرم دارند
پیغام چند نفر را
به یک مقصد ببرند!!

 

[samira20*]

من دلم می خواهد
ساعتی غرق درونم باشم!!
عاری از عاطفه ها…
تهی از موج و سراب…
دورتر از رفقا…
خالی از هرچه فراق!!
من نه عاشق هستم ؛
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من…
من دلم تنگ خودم گشته و بس…!

 

[mohammad azizi]

حسن باران این است که زمینی ست ولی

آسمانی شده است و به امداد زمین میاید

حسن باران این است

که تبسم دارد

گرد غبار از همه چیز از همه جا میگیرد

حسن باران این است

که مرا میبرد از خویش به عشق

و مرا برمیگرداند از عشق به خویش

همه جا بر همه کس میبارد

و تعلق دارد به جهانی از عشق.


​

مجتبی كاشانی

 

[mohammad azizi]

دور از این هیاهو
دلم کویر می خواهد و
تنهایی و سکوت و
آغوش ِ سرد ِ شبی که آتشم را فرو نشاند.
نه دیوار،
نه در،
نه دستی که بیرونم کشد از دنیایم،
نه پایی که در نوردد مرزهایم،
نه قلبی که بشکند سکوتم،
نه ذهنی که سنگینم کند از حرف،
نه روحی که آویزانم شود
من باشم و
تنهایی ِ ژرفی که نور ستارگان روشنش می کند
و آرامشی که قبل از هیچ طوفانی نیست... !

 

[baran72]

اینجا صدای پا زیاد مـــیشنوم
امـــا
هـیچكدام تــــــو نیستــــی !
.
" دلم "
.
خوش كرده خودش را به این فكر
كه شاید
.
.
.
.
.
" پا برهـنه " بیائی . . .

 

[samira20*]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]خدایـــــــــــااااا …[/FONT]
​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] من دلـــم را صــابــون زدم به عـشـــق او [/FONT]​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif] چـــرا چـشـمانـم می سـوزنــــد؟ …[/FONT]
​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT]​

 

[samira20*]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بـــاران همیشه می بارد، اما مردم ستـاره را بیشتر دوست دارند[/FONT]
​

​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نامردیست آن همه اشک را به یک چشمک فروختن [/FONT]
​

​

 

[samira20*]

[FONT=arial, helvetica, sans-serif]میـدونی بن بسـتــــــ| زنـدگی کـجـاست ؟؟؟[/FONT]
​

[FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]جــایــی کـه ...[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]نـه حـــق خــواسـتن داری[/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif][/FONT][FONT=arial, helvetica, sans-serif]نـه تــوانــایـی فـــرامــوش کـــردن[/FONT]​