معماری با مصالحی از جنس دل

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنها بودن
خیلی سخت هست
اما بهتر هست که تنها باشم تا
کسانی کنارم باشند
که بر لبشان دوستت دارم هست و بر دلشان هیچ احساسی نیست
چقدر خوشبخت هست ادم برفی
که برف عاشقش هست
و هر بار که برف با علاقه می اید
یک ادم برفی جان میگیرد
کاش ادم برفی بودم
حداقل برف عاشق من بود
و برای بودنم
میبارد با علاقه و محبت

*نقل از یک نفر*
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بعضــي اشــکها هستند بــــي دليل بـــي بهانـــه يـــک دفعـــه نصف شبــي عجيب ، آدم را آرام مـيکنند !!!
 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دفتر خاطرات زندگی ام فقط فقط فقط
از مشق های دلتنگی عاشقانه ی تو پر شده است
کسی صدایم می زند و من تنها به احترام دل عاشقت
کنار خلیج نام عاشقانه ی تو لنگر می اندازم
دل نوشته هایم
راز دل پریشانم را رسوا می کنند
و من
آواره ی سرزمین رویاهایم میشوم.
هیچ کس نمی داند......



 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی اوقات ادم دلش میخواد
کفشهاشو یواشکی در بیاره
وپاورچین پاورچین از خودش دور بشه
دور دور ...
الان همون لحظه است خداااااااااااااااااااااااااااا
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم تنگ است از این دنیا چرایش را نمی دانم
من این شعر غم افزا را شبی صد بار می خوانم
چه می خواهم از این دنیا، از این دنیای افسونگر
قسم بر پاکی اشکم جوابم را نمی دانم

شروع کودکی هایم، سرآغاز غمی جانکاه
از آن غم تا به فرداها پراز تشویش، گریانم...
بهار زندگی را من هزاران بار بوییدم
کنون با غصه می گویم خداوندا پشیمانم

به سوی در گه هستی٬ هزاران بار، رو کردم
الهی تا به کی غمگین دراین غم خانه می مانم
خدایا با تو می گویم حدیث کهنه غم را
بگو با من که سالی چند دراین غم خانه مهمانم
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی ساعت 2:30 نصفه شب کاپشنت رو یواشکی برمیداری و پاورچین پاورچین از پله ها میایی پایین، تا از شر تنهایی اتاقت به خیابون پناه ببری .
دلت واسه خودت خیلی میسوزه ...

 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=courier new, courier, mono]سرنوشت روزها را روی هم سنجاق کردم
[/FONT]
شنبه های بی پناهی٬ جمعه های بی قراری..
عاقبت پرونده ام را با غبار آرزوها
[FONT=courier new, courier, mono] [/FONT]خاک خواهد بست روزی٬ باد خواهد برد باری..
روی میز خالی من٬ صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیت ها نامی از ما یادگاری..
[FONT=courier new, courier, mono]
[/FONT]

[FONT=courier new, courier, mono]شاعر:قیصر امین پور[/FONT]
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتیـــــ نباشیـــــ...

فرقیـــــ نمیکند کهـــ شنبهـــ استـــــ ... یا سهـــــ شنبهـــ ..!

تمامـــــ روز ها ..

جمعهـــــ استـــــ ...

و

زنـــدگـــــــــیــــ تعطیـــــــــــــ ...!




 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


چند وقتی نیستی من مردم

چند وقتی سردی ولی من سکوت کردم
چند وقتی هست که احساس میکنم میخوای بری..

وباز هم سکوت کردم
سکوت من علامت رضا نیست
سکوت من پر از درد جدایی تو ئه
 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

دســــتــــ هــــایــــم خــالـــی اَنـــد • • •

جـایِ خــالــی دســــتـِـ تــو را هــــیـــــچ کــَــس

بـــرایــــم پــــر نــمـــی کــــنــد • • •

راســــت مــــی گــــفــت شـــــامــــلو:

" دســـــت خـالـی را بـایــــد بـــــر ســـر کــــوبــیـــد "



 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تمام روزها
روی تنهاییم راه می روم
به همه جا نگاه می کنم
مدام
خورشید
از لای پنجره نمی تابد به اتاق
و پروانه
پریدن را لای کتاب جا گذاشته است
ای کاش می توانستم
آبی آسمان رابیاورم در ورق
ای کاش
دوستم می داشت!

 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گفتن از عشق بگو....


من سکوت کردم......

چون تو مثال زدنی...توصیف کردنی نیستی نبودی


ولی الان تنهاااا نشستم به امید اینکه بیایی


ولی نیستی....یادم نبود تو منو مثل یه بلور توصیف کردی

که وقتی نبودی شکست.......بی صدا...و دوباره

سکوت کردم.......







 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همچنان باران مي بارد

همچنان اشک از چشم من

کوچه ها هنوز خلوت و بي رهگذر

و نگاهم خيره به پيچ کوچه

خانه تاريک و تار

عصري حزن انگيز

غروبي سرخ و پر اشک

سرمازده و سياه پوش تمام بي کسي هايم

بي رمق

باران مي بارد

دل پر از تنهايي ست

که حتي اشکي هم در او خانه ندارد

دل پر از لحظه هاي باراني ست

صدايي غمگين و پر سوز در کوچه مي پيچد

مي خواند و مي رود.

او هم دلش گرفته

او هم پرسوز است نگاهش

مثل من

آسمان ديگر آبي نيست

پر است از ابرهاي خاکستري و پر اشک

خورشيدي نمي تابد

و طوفاني اين ابرها را تکان نمي دهد

و گهگاهي نسيمي از سوي او

سروش شادي همراه مي آورد

آسمان باراني است

ديگر قطره هاي باران آبي نيستند

سياه و سرد و خشمگين

همچنان سردي انتظار ادامه دارد

همچنان خاطرات خشکيده مي سوزند

همچنان باران مي بارد

و همچنان اشک از چشم من





 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گریه های
کودکی یادش بخیر
حداقل
میشد
بغل یکی
رفت و گریه کرد
الان
اگه گریه کنی
یا هی میپرسند چت شده
یا میگن خبرش میاد
یا میگن
اخی
پس بهتر سنگین بود
تو تنهایی
گریه کنی دلم
اگه بگی از اشکهات
حتما
بهت میخندند
*نقل از یک نفر*
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]
[/h]
בلـــَم گرفتــﮧ…



از همــﮧ ی بــی تفآوتــی هآ…


از همــﮧ فــَرآموشی هآ…


از هَمﮧ بــی اعتمــآدی هآ…



کــآش معلــمی بود و انشـ ـ ـــآیی مــی خوآســت…

“روزگــآر خوב رآ چگونــه مــی گــُذرآنید؟؟؟



 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گریه کن دلم
کسی معنای
بودنت را نمیفهمد
گریه کن دلم کسی
درک نمیکند
چقدر
در تنهایی
دل تنگی
غرق شده ای
انقدر غرق که
یادت رفته
حرف زدن را
*نقل از یک نفر*
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]یادت باشد[/FONT][FONT=&quot]:[/FONT]
[FONT=&quot]تنها برگ هایی زیر پا می افتند[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]که برای لحظه ای رقص در باد شاخه ی خود را فراموش می کنند[/FONT][FONT=&quot]![/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
 

AvA-6586

کاربر فعال تالار حسابداری ,
کاربر ممتاز
چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هاییم...
و به عبورشان میخندیم...
چه آسان لحظه را به کام هم تلخ میکنیم...
و چه ارزان میفروشیم لذت با هم بودن را...
چه زود دیر میشود...
و نمیدانیم که فردا می آید...
شاید ما نباشیم...
 

بهار00

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خــدایــا

کی کـــات می دهــی؟

هـــزار بـــار یــک پـلان را گـرفـتـی

من بـازیگــر خــوبـی نـمــی شـوم " بــاور کن "...
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می ایستم در کلبه ی تاریک و سوت و کور دلم...
گوش می دهم به صدای عقلم...
چه می گویی... حرفِ حق؟؟... از چه میگویی منطق... فکر؟؟؟
من ندانم این ها چیستند... ندانم چه می گویی...
 
آخرین ویرایش:

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خسته ام
خسته ام از زندگی
خسته گشتم بنده ها را بندگی
خوب رویان جهان را بردگی
اشک سرد بر رخ از این افسردگی
از نــــگاه دوست با شرمنـــــــــدگی
از صدای گریــــــه با درمانــــــــدگی
برده اید از یاد بـــــــــــوی سادگی
پوشش عالم شده آلودگی
اشک بارد نیست باران حاجت بارندگی
مرده اند مردان چه شد مردانگی
این همه باشد فقط رازی از این دلخستگی

 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یادت هست....
زمانی که به سمتت می آمدم؛زنگ زدی و گفتی ::کجایی؟؟
آن زمان اسم کوچه و خیابانها برایم اهمیت نداشت...
و من چه خنده دار جوابت را دادم.....
اما حالا
کوچه ها را
بلد شـــده ام
و رنگـــ چراغ های راهنـــما را
دیگـــر در راه گـــم نمی شوم !
فقط
میـــان آدم ها
گـــم میـــشوم
آدم ها را بلـــد نیستـــم !

 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آن وقتا آدمها فاصله ی بینشان که زیاد میشددلتنگ میشدند!

اما این روزها فاصله فرصتی برای دلتنگ شدن نیست

بهانه ایست برای راحت فراموش کردن

آدمها زود از یادمیبرند فاصله برای دلتنگ شدن است

نه دل سنگ شدن!


 

$marziyeh67$

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می گوید:کلمات گــــاهی معنایی خود را از دست می دهند …
این روزها \”دوستت دارم\” ها دیگر قلب کســی را به تپش وا نمیدارد !
و گونه کسی را سرخ نمیکند !
ومن درجوابش
می گویــم :مشکل از دوست داشتن نیست مشکل از
تکـــــــرار
است !
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]شمع دانی که دم مرگ به پروانه چه گفت؟[/FONT][FONT=&quot]...
[/FONT][FONT=&quot]گفت ای عاشق بیچاره فراموش شوی[/FONT][FONT=&quot]...
[/FONT][FONT=&quot]سوخت پروانه ولی خوب جوابش را داد[/FONT][FONT=&quot]...
[/FONT][FONT=&quot]گفت طولی نکشد تو نیز خاموش شوی[/FONT]
 
بالا