معماری با مصالحی از جنس دل

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
اشك از دلشكستگي است
سكوت از تنهايي
لبخند از مهرباني
واين پست از دلتنگي...
 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد .
شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش- دوست می دارد
حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد ،
چه قدر دوســتت دارد !
و این را بِفهــــــــــــم آدمیــــــــــزاد !
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
من یه دخترم...
وقتی دلم می گیرد،
بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غرورم را نمی شکنم
دل کسی را نمی شکنم
زورم به تنها چیزی که میرسد،
این بغض لعنتی است...
:(
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
من امشب خواب می بینم

میان ماندن و رفتن

رسیده جان به بی وزنی

تو می آیی به خواب من

در آن دنیای خاموشی

برایت شعر می چینم

لبالب از تو رویایم

تو را در خواب می بینم

تو بودی غرق آغوشم

خدا انگار پیدا بود

نگاه آبی مهتاب

پر از تب بود و شیدا بود

مکرر قصه می گفتی

من و تو عشق می مانیم

میان خواب صد ساله

گمان ، ما باز بیداریم!

صدای باد می پیچید

و سرما چنگ می انداخت

زمان! افسانه ای از تو

میان خاطرم می ساخت

و بیداری رسید آخر

تمام ماه پیدا بود

خیال من دچار تو

شبم درگیر یلدا بود

نبودی تو، خیالت هم!

صدای صبح می پیچید

و شاید در دورترها

کسی خواب تو را می دید

برو! خالی شو از ذهنم

که دارد صبر و تاب من؟

تو خواب و من ولی بیدار

که بیداریست خواب من!!

...



 

ایلین1366

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوش به حال آسمون که هر وقت دلش بگیره بی بهونه می باره ...

به کسی توجه نمی کنه ...
از کسی خجالت نمی کشه ...
می باره و می باره و ...
اینقدر می باره تا آبی شه ...
‌آفتابی شه ...!!!
کاش ...
کاش می شد مثل آسمون بود ...
کاش می شد وقتی دلت گرفت اونقدر بباری تا بالاخره آفتابی شی ...
بعدش هم انگار نه انگار که بارشی بوده

 

baran72

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
انتظار را از کوچه های بن بستی یاد گرفتم

که دل خوش به تماشای هیچ رهگذری نیستند

تنها چشم به راه آمدن کسی می نشینند که

اگر بیاید ، ماندنی ست...
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
گاهی نه گریه آرامت میکند و نه خنده

نه فریاد آرامت میکند و نه سکوت
آنجاست که با چشمانی خیس
رو به آسمان میکنی و میگویی
خدایا تنها تو را دارم
تنهایم مگذار

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاهی نه گریه آرامت میکند و نه خنده

نه فریاد آرامت میکند و نه سکوت
آنجاست که با چشمانی خیس
رو به آسمان میکنی و میگویی
خدایا تنها تو را دارم
تنهایم مگذار

کسی پرسید اندوه تو از چیست؟

سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟

برایش صادقانه مینویسم ،

برای آنکه باید باشد و نیست
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بمان با من که من بی تو صدای خسته در بادم
در این اندوه بی پایان بمان تنها تو در یادم
نمی دانم چرا غمها نمی دانند که من سلطان غمهایم
بیا ای دوست با من باش که من تنهای تنهایم


__________________
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
زندگی آرام است،مثل آرامش یک خواب بلند

زندگی شیرین است،مثل شیرینی یک روز قشنگ

زندگی رویایست،مثل رویای یک کودک ناز

زندگی زیباست،مثل زیبایی یک غنچه ی ناز

زندگی تک تک این ساعتهاست،زندگی چرخش این عقربه هاست

زندگی راز دل مادر من،زندگی پینه ی دست پدر است

زندگی مثل زمان در گذر است

زندگی آب روانی است روان می‌گذرد..

آنچه تقدیر من و توست همان می‌گذرد.
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
کسی پرسید اندوه تو از چیست؟

سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟

برایش صادقانه مینویسم ،

برای آنکه باید باشد و نیست

[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]خدایای من، معبودم:[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
[/FONT]

دلم برایت تنگ می شود ،
[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]

با آنكه می دانم همه جا هستی،​

[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]
اما به آسمان نگاه می كنم،چرا كه​
[/FONT]
[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]

آسمان سه نشـانه از تو​
دارد:​

بی انتهـاست​
و بی دریـغ​
و چون یك دست مهربان،[FONT=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]همیشه بـالای سر ماست[/FONT]
خدایا آسمانی دوستت دارم.

[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خدایای من، معبودم:

دلم برایت تنگ می شود ،

با آنكه می دانم همه جا هستی،​

اما به آسمان نگاه می كنم،چرا كه​

آسمان سه نشـانه از تو​
دارد:​

بی انتهـاست​
و بی دریـغ​
و چون یك دست مهربان،همیشه بـالای سر ماست
خدایا آسمانی دوستت دارم.


هیــچ گاه…

به خاطــر هیــچ کــس..

دست از ارزشهایت نکش..

چون زمانـی که اون فــرد از تــو دسـت بکشـد ..

تــــو می مانـی و یـک “مـن ” بـی ارزش…..!

 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
می دانی

یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که

پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!


تکراریه اما همیشه به دل میشینه....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ترس برای چه؟!
وقتی می دانم
روزی تف می اندازی
روی همه چیزهایی که
به خاطرشان مرا از دست دادی...

 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
هیــچ گاه…

به خاطــر هیــچ کــس..

دست از ارزشهایت نکش..

چون زمانـی که اون فــرد از تــو دسـت بکشـد ..

تــــو می مانـی و یـک “مـن ” بـی ارزش…..!




ﻧﻪ ﺣﻮﺻﻠـــﻪ ﯼ ﺩﻭﺳـــﺖ ﺩﺍﺷﺘــﻦ ﺩﺍﺭﻡ

ﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫـــــــﻢ ﮐﺴـﯽ ﺩﻭﺳﺘــﻢ ﺩﺍﺷﺘـﻪ ﺑﺎﺷﺪ

ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﺳـــــَــــﺮﺩﻡ …

ﻣﺜـﻞ ﺩﯼ , ﻣﺜـﻞ ﺑﻬﻤـــﻦ , ﻣﺜـﻞ ﺍﺳﻔﻨــــــﺪ

ﻣﺜـﻞ ﺯﻣﺴﺘــــﺎﻥ

ﺍﺣﺴــــــﺎﺳـﻢ ﯾـﺦ ﺯﺩﻩ

ﺁﺭﺯﻭﻫـــﺎﯾـﻢ ﻗﻨﺪﯾــــﻞ ﺑﺴﺘــﻪ

ﺍﻣﯿــــــﺪﻡ ﺯﯾــﺮ ﺑﻬﻤــﻦ ِ ﺳــﺮﺩ ِ ﺍﺣﺴــﺎﺳﺎﺗﻢ ﺩﻓــــــــﻦ ﺷـﺪﻩ ….

ﻧﻪ ﺑﻪ ﺁﻣـــــدنی ﺩﻝ ﺧﻮﺷــﻢ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘـــــنی ﻏﻤﮕﯿــﻦ

ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﭘــُﺮ ﺍﺯ ﺳﮑـــــــــﻮﺗـﻢ ..
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


ﻧﻪ ﺣﻮﺻﻠـــﻪ ﯼ ﺩﻭﺳـــﺖ ﺩﺍﺷﺘــﻦ ﺩﺍﺭﻡ

ﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫـــــــﻢ ﮐﺴـﯽ ﺩﻭﺳﺘــﻢ ﺩﺍﺷﺘـﻪ ﺑﺎﺷﺪ

ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﺳـــــَــــﺮﺩﻡ …

ﻣﺜـﻞ ﺩﯼ , ﻣﺜـﻞ ﺑﻬﻤـــﻦ , ﻣﺜـﻞ ﺍﺳﻔﻨــــــﺪ

ﻣﺜـﻞ ﺯﻣﺴﺘــــﺎﻥ

ﺍﺣﺴــــــﺎﺳـﻢ ﯾـﺦ ﺯﺩﻩ

ﺁﺭﺯﻭﻫـــﺎﯾـﻢ ﻗﻨﺪﯾــــﻞ ﺑﺴﺘــﻪ

ﺍﻣﯿــــــﺪﻡ ﺯﯾــﺮ ﺑﻬﻤــﻦ ِ ﺳــﺮﺩ ِ ﺍﺣﺴــﺎﺳﺎﺗﻢ ﺩﻓــــــــﻦ ﺷـﺪﻩ ….

ﻧﻪ ﺑﻪ ﺁﻣـــــدنی ﺩﻝ ﺧﻮﺷــﻢ ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘـــــنی ﻏﻤﮕﯿــﻦ

ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﭘــُﺮ ﺍﺯ ﺳﮑـــــــــﻮﺗـﻢ ..
خیلی حرف است باور کن خیلی حرف است

وفادار دست هایی باشی

که یک بار هم لمسشان نکرده ای...

 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی حرف است باور کن خیلی حرف است

وفادار دست هایی باشی

که یک بار هم لمسشان نکرده ای...


[FONT=arial, helvetica, sans-serif]تــلخي قصــه آنــجاست...
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]وقــتي دلم "سوخــت"
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دلــش "خــنک" شد![/FONT]

[/FONT]
[/FONT]
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز


مـטּ دیگہ نـہ از اومـدטּ کسـے

ذوق زده میشم ،

نہ کسے از ڪنآرمـ بره حوصلـہ دارمــ

نآزشو بـخـرمــ ڪہ بـرگرده ...

مـטּآدمــ بے احسآسے نیستمـ !

مـטּ بے معرفـتــ و نآمرد نیستمــ ...

فقط خستہ امــ ...

از همـہ چے !
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی رفت قرص های رنگارنگ جایش را گرفتند

اما هیچ کدام به اندازه او آرام بخش نبودند...
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
من به این زندگی مشکوکم!!...شاید سالهاست مرده ام حواسم نیست!

می ترسم از خودیم
از خودی که رامش کرده ام...آرام شده است
دیگر به هیچ کس نمی پرد...هیچ کافه ای را با حقیقت رو به رو نمیکند...
دیگر سوال هایش را به جان نقاب های کسی نمی اندازد...
آسه میرود...آسه می آید...
میترسم از روز انفجار...از روزی که از تمام اعتبار ها بگذرم
خودم را جدی بگیرم و جاده را...آنقدر خیالم از رفتنی بودنم راحت باشد که به آبروی جا مانده از خودم رحم نکنم...
میترسم از شب های آرامم...از لبخندی که تحویل نگرانی های مادر میدهم...
میترسم...میترسم از این همه که نیستم...
از رابین هوودی که دیگر به شرود سرکشی هایش سر نمیکشد!...
از زورویی که از نقاب خسته است...
میترسم از آن روی خودم ...که سگ نیست اما اگر بالا بیاید به هیچ سکوتی قناعت نمیکند...
میترسم از تلفن همراهم که هی زنگ میخورد...که هی خنده پیش فروش کنم...
که هی به دست بیایم ...که هی مشترک شوم...با این که از سلول هایم انفرادی ترم!!..
بی اینکه داد بزنم:
من دستم به خودم نمیرسد...از بسکه شما اشتیاقی به داشتنش ندارید...
میترسم از سرم...که بزند...که بزند به سرم...
که دوستت دارم هایم را غلاف کنم...
درکنار جاده ای که به این حوالی نمیرسد...
سوار خنده دار ترین ماشینی شوم که آرام می آید...
تا وقتی نشستم انقدر در آهنگ های رمانتیکش غرق باشد تا بتوانم در خود فرو بروم
میترسم از تمام این روزها ...که شب رنگشان میکنم...
و به جای فردا به امروزم غالب میکنم...

میترسم از همین حرف ها که از دستم میروند...
و جای با خود گفتن فریادشان بزنم...
میترسم از چمدان ها که دستم برایشان بیشتر از دلم تنگ شده...
میترسم از صدایی که مهیب نیست اما خوابم را میپراند...

 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
اي ستاره ها كه بر فراز آسمان
با نگاه خود اشاره گر نشسته ايد
اي ستاره ها كه از وراي ابرها
بر جهان نظاره گر نشسته ايد
آري اين منم كه در دل سكوت شب
نامه هاي عاشقانه پاره ميكنم
اي ستاره ها اگر بمن مدد كنيد
دامن از غمش پر از ستاره ميكنم
با دلي كه بويي از وفا نبرده است
جور بيكرانه و بهانه خوشتر است
در كنار اين مصاحبان خودپسند
ناز و عشوه هاي زيركانه خوشتر است
اي ستاره ها چه شد كه در نگاه من
ديگر آن نشاط ونغمه و ترانه مرد ؟
اي ستاره ها چه شد كه بر لبان او
آخر آن نواي گرم عاشقانه مرد ؟
جام باده سر نگون و بسترم تهي
سر نهاده ام به روي نامه هاي او
سر نهاده ام كه در ميان اين سطور
جستجو كنم نشاني از وفاي او
اي ستاره ها مگر شما هم آگهيد
از دو رويي و جفاي ساكنان خاك
كاينچنين به قلب آسمان نهان شديد
اي ستاره ها ستاره هاي خوب و پاك
من كه پشت پا زدم به هر چه كه هست و نيست
تا كه كام او ز عشق خود روا كنم
لعنت خدا بمن اگر بجز جفا
زين سپس به عاشقان با وفا كنم
اي ستاره ها كه همچو قطره هاي اشك سربدار
سر بدامن سياه شب نهاده ايد
اي ستاره ها كز آن جهان جاودان
روزني بسوي اين جهان گشاده ايد
رفته است و مهرش از دلم نميرود
اي ستاره ها چه شد كه او مرا نخواست ؟
اي ستاره ها ستاره ها ستاره ها
پس ديار عاشقان جاودان كجاست ؟
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گاه دلتنگ مي شوم

دلتنگتر از همه دلتنگي ها

گوشه اي مي نشينم

و حسرت ها را مي شمارم

و باختن ها را

و صداي شکستن ها را...

نمي دانم من کدام اميد را نااميد کرده ام

و کدام خواهش را نشنيدم

و به کدام دلتنگي خنديدم

که اين چنين دلتنگم

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو مرا...
آنقدر آزردی..
که خودم کوچ کنم از شهرت..
بکنم دل ز دل چون سنگت..
تو خیالت راحت..
می روم از قلبت..
می شوم دورترین خاطره در شب هایت
تو به من می خندی..
و به خود می گویی:
باز می آید و می سوزد از این عشق ولی..
بر نمی گردم نه!!!
می روم آنجایی
که دلی بهر دلی تب دارد.
عشق زیباست و حرمت دارد..
تو بمان..
دلت ارزانی هر کس که دلش مثل دلت
سرد و بی روح شده است..
سخت بیمار شده است..
تو بمان در شهرت
 
بالا