معماری با مصالحی از جنس دل

[tahereh68]

سكوت از نداشتن نيست از بزرگواري است

براي همين است ك هيچ وقت صداي "خدا" را نميشنويم

 

[imah]

قطار می رود….تو می روی….. تمام ایستگاه می رود…………
و من چقدر ساده ام که سالهای سال ،در انتظار تو
کنار این قطار رفته ایستاده ام
و همچنان به نرده های ایستگاه رفته تکیه داده ام!!

 

[mohammad azizi]

مرا به یاد بیاور
فكر كن ، تمام ثانیه ها را بگرد
آنقدر كه دستهایت عبور زمان را
لمس كنند . بگرد
میان برگ های كهنه تقویم
در ثانیه های نفس نفس
در دقیقه های
بودن و رفتن
... روی خط صاف آرامش چشمانم
مرا یادت آمد ؟؟!
ناله های آسمان
درد ابر ، باد
قاصدك ، شعرهای ناتمام من
نقطه چین های ترانه هایم ....
مرا یادت هست؟!!؟؟
تنها از جنس پاییز
یك قلب دنباله دار همیشگی
گوشه ی نوشته هایم
گریه ، لبخند
پیوند نگاهم با سنگفرش های خیس ...
مرا یادت آمد ؟؟!؟؟
​

 

[ایلین1366]

کسی دراین سوز و سرمادستهایت را نمیگیرد.درجیب بگذارشان،
شاید ذره ای خاطره ته جیبت مانده باشد که هنوز هم گرم است!

 

[ایلین1366]

چقدر سخته تمام اعضای بدنت بخواهند حرف بزنند

اما ندانند چه می خواهند بگویند ...

و چقدر سخت تر است که بدانی میخواهی چه بگویی

ولی دیگر کسی نباشد

 

[نادین]

همیشه باید یک کسی باشد

که حتی اگر به جای کلمات فقط سه نقطه گذاشتی در یک صفحه سفید ، بدانی که می داند یعنی چه ! . . .
همیشه باید کسی باشد ! تا بغض هایت را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد !
باید کسی باشد که وقتی صدایت لرزید ! بفهمد !
که اگر سکوت کردی بفهمد !
باید کسی باشد ! که اگر بهانه گیر شدی ! بفهمد !
باید کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن ! نبودن ! بفهمد !
باید کسی باشد که اگر حرف های بی معنی زدی بفهمد !
باید کسی باشد بفهمد که درد داری !
که زندگی درد دارد ! بفهمد که دلگیری !
بفهمد که دلت برای چیزهای کوچک تنگ شده !!!
همیشه باید کسی باشه که وقتی دلت گرفت سرتو بزاری رو شونش تا میتونی بباری

 

[ایلین1366]

دلــم مــیـــخــواهــد

دلــت گــاهــی بــرایِ. . .

دلـــم تـنـگ شـود . . .

فــقــط گــاهــی . . .

درســت نـمـیـدانــم چــرا ؟!

تـــُـو بـگـذار بــه پــایِ آن هـمـه اَشـکـی کـه بـه نـامِ تــُــو بــود !!!

 

[tahereh68]

دلم کسی را می خواهد که به چشم هایم گوش کند کسی که نگاهم را در باغچه ی خانه اش بکارد
[FONT=courier new,courier,monospace]و هرروز به بوته های تشنه ی احساسم [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]آب دهد...[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]کسی که از نگاهم بخواند که امروز هوای دلم[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]آفتابی است یاابری و سرد...[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]کسی که بداند بعد از هر بار دیدنش باز هم [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]قلبم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]می تپد...[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]کسی که دلم هر روز برایش تنگ می شود...[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]دلم کسی را می خواهد که شبیه هیچ کس نباشد![/FONT]

 

[ایلین1366]

دلم به بهانه ی ندیدنت گریست
"بگذار بگرید و بداند"

هر آنچه خواست همیشه نیست.

 

[fahimeh89]

​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]از نبودنت گلایه ای نیست​

​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]تو مقصر نبودی...​

​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]من [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]عاشق [/FONT][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نیستم...[/FONT]
​

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]وگرنه هزارویک راه بود برای پابند کردنت...[/FONT]
​

[/FONT][/FONT]

 

[senator007]

قهوه‌ای موها و
شرابی لب‌هایم
برای این شب‌نشینی کافی‌ست
حالا فقط مانده
باد بیاید
حواس روسری‌ام را پرت کند و
پیراهنم را به بازی بگیرد
تا تو
شعر تازه‌ات را
کامل کنی

 

[mohammad azizi]

امشب تمام حوصله ام را در یک کلام کوچک
در "تو"
خلاصه کرده ام

ای کاش می شد یک بار،
تنها همین یک بار
تکرار می شدی...تکرار

 

[mohammad azizi]

دلي يا دلبري، يا جان و يا جانان، نمي‌دانم​

همه هستي تويي، في‌الجمله، اين و آن نمي‌دانم
​

​

 

[mohammad azizi]

هرگز نگذارید که آرزوی قلبی شما


به بیماری قلبی بدل شود؛


زمانی که بیش از اندازه چیزی را خواهانید؛


همه ی کشش خود را از دست می دهد ...

​

 

[S&M R]

[FONT=&quot]درد دارد …وقتی همه چیز را می دانی …و فکر می کنند نمی دانی …و غصه می خوری که می دانی …و می خندند که نمی دانی[/FONT][FONT=&quot] …...[/FONT]​

 

[نادین]

خوشی ها دردها تقسیم بر دو

چه با هم یا جدا تقسیم بر دو

خدایی زندگی با عشق یعنی

شبیه ما دوتا تقسیم بر دو
​

 

[نادین]

چه خـــوش خیــال اســــت...!

فـــاصلـــه را می گـــویم!

بــه خیــالـش تـــو را از مــن دور کـــرده...

نمی دانـــد، جـــای تـــو امـــن اســـت ،

اینجـــا در میـــان دل مـــن . . . "
​

 

[نادین]

زَטּ ڪـہ باشے هـَـمِـہ ے دیوآنِگے هاےِ عالـَم رآ بـَـلَدے .

مے تـَـوآنے زیرِ لــَـب تـَـرآنہ بِخوآنے وَ آشپـَـزے ڪُـنے .

مے تَوآنے جـِلـوےِ آینہ موهآیـَـت رآ شآنہ ڪُـنے وَ حِس ڪُـنے نِگآهَش رآ .

مے تَوآنے سآعَتہآ بہ اُمیدِ گِره خوردَטּ شآلـَـش دورِ گـَـردَنَش بِبآفے وَ دَر هَر رَج بوسہ بِڪـآرے... بـَـرآےِ روزهآےِ مَبآدآ ڪـہ ڪِـنآرَش نیستے .

زَטּ ڪـہ بآشے بآیَد صَبور بآشے ،

مـُـدآرآ ڪُـنے

وَ با هَمہ ےِ بـُـغض اَت

لـَـبخَند بـِـزَنے ...

 

[نادین]

زندگی...

زندگی...

زندگی یعنی :

بخند هرچند كه غمگینی ...
ببخش هرچند كه مسكینی ...
فراموش كن هر چند كه دلگیری ...
... اینگونه بودن زیباست ..هر چند كه آسان نیست ...!
زندگی سخت است...
بكوش از ان سخت تر باشی...

 

[mohammad azizi]

منظر ماهش ، مرا پردیس بود نام خوبش قبله تقدیس بود

روحم از عطر حضورش شاد بود جان من، از هرچه غم آزاد بود

خوب می دانست زان چشمان مست هستی و هوشم ، همه بر باد بود

 

[ایلین1366]

درد و دلهایم را برای گل گفتم پژمرد
برای مرغ عشق گفتم دیگر نخواند
برای همین
در سکوت به دیواری سفید نگاه میکنم
اما هیچ نمیگویم

 

[mani24]

بــه ســلامتــي عشــق هاي يــك طــرفــه اي

كــه ميــدونن نميشه اما دســت از تلــاش نميكشــن.

 

[mani24]

سالها رفت وهنوز
يک نفر نيست بپرسد از من
که تو از پنجره عشق چه ها مي خواهي
صبح تا نيمه ي شب منتظري
همه جا مي نگري
گاه با ماه سخن مي گويي
گاه با رهگذران
خبر گمشده اي مي جويي
راستي گمشده ات کيست؟کجاست؟

 

[mani24]

باید عاشق باشی تا بفهمی نگاه سرد یعنی چه !
دست سرد یعنی چــﮧ ... حرف سرد یعنی چــﮧ !
در مقابل دوستت دارم گفتنت ، سکوت سرد یعنی چــﮧ !!
باید عاشق باشی تا بفهمی گرمای حرف و نگاه ودستت
وقتی بــﮧ سرمای او برخورد میکند ..
چگونه روزگارت بخار میشود ...
قطره میشود .....!!

 

[mohammad azizi]

هستی ام...............
... . ...
درحوالی فاصله های این روزهای غربتم
سنگینی نگاه تو را
دائم به دوش می کشم
هردم... هرکجا...میان ثانیه های جاری
حس میکنم طنین صدای قدمهایت را
درانعکاس سنگفرش های کوچه کلیسا
خاطره گنگ ومات نگاهی
دلهره ی شیرین دیدار
ولبخندی
که میان سکوت لبهایت محو می شد
غرغر دستهایم ...حسرت و
آه دلگیرش تا فاصله ی کوتاه ‌دوری دستهایت
درسایه گاه دیواری تکیه دادم
نگاهم می پیچد در دالان نگاه گرمت ...
درگستره سکوت بین ما
فریادی موج میزد...
ندای اعترافی مشترک که در گلو بغض میشد
صدایی که از منتهای درون برمیخاست
من وتو ... رو در رو ی دلهای یکدیگر...
چه غوغای پر هیاهویی میان چشمهایت
پنهان بود...
سکوت حکم میکرد...
شیشه سکوت بین ما را ...من شکستم
و...
اینکه...
دوستت دارم ...
مثل صدای پچ پچ ...که زمزمه اش در گوش همه آدما خوانده میشد
دلم خرسند ...آسوده نفس کشیدم..

 

[mani24]

چه فرقــے دارد

" شهــر ِ ما خانــه ے ما باشــد " یا نـباشـد ؟ ...

وقتــے تــو نــه در شهر ِ ما هستــے ...

و نـه در خانــه ے ما !!!!

​

 

[ایلین1366]

هــــــــــمه مرا بـــــه خنده های با صــــــــــدا میـــشناسند.....

ایـــــــــــن بالش بیچــــــــــاره بــــــه گریه های بــــــــــــی صدا!!!!!!!

 

[mani24]

بـــرو!!!
تـــرسے از ھیـــچ چیـــز نــــدارم...،
وقـــتـــے یــقیــــن دارمـــ بیـــشتـــر از مـــن،
کـــسے دوســتــتـــــ نـــخـــواھـــــد داشــتــــــ...

بیــشتــــر از مـــن کـــسے طـــاقـــتــــــ کـــمـــ محلے ھـــایتــــ را نــــدارد..
بـــرو!!!
تــرس بــراے چـــه؟؟
وقتے مےدانــــمــــ کـــه یکــــ روز تــفـــــ مےاندازے بر روے تــمــــامـــ آنــھـــایے کـــه بـــه خاطــــرشـــان مــــرا از دستـــــ دادے…
بــــرو!!

 

[نادین]

اینــــ بـــــار ڪــــہ آمــــدے

دستــانتــ را روے قلبمـــ بـــگـذار

تـــــا بفهمــے اینــــ دلــــ …

بــــا دیــــد نــــ تــــــــو

نــمــے تــپـــد

مــے لـــــــرزد...

 

[reyhanu]

رویا هایم
صدا میخورند
انگار
دلم شکسته است...