معماری با مصالحی از جنس دل

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم میخواد ببینمت بازم بخندی تو نگام

آخه فقط تو میدونی از زنده بودن چی میخوام

دلم بهم میگفت تورو میشه یه جور دیگه خواست

آخه فقط قلب توئه که با من اینقدر سر به راست
 

نادین

عضو جدید
کاربر ممتاز
من به دلتنگی شبهای ملول

و تهی مانده خوداز شادی

ذهنم از خاطرها سرشار

من به تنهایی خویش و به تنهایی باغ…

و به یک معجزه می اندیشم…
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
ﻣﻦ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺑﺎ ﻭﺳﻌﺖ ِ ﻧﺒﻮﺩﻥ ِ ﺗﻮ
ﺯﯾﺴﺘﻪ ﺍﻡ ،
ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻣﺪﻧﺖ ، ﺩﺭﺩﯼ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺩﻭﺍ ﻧﻤﯽ
ﮐﻨﺪ !!
ﻧﯿــــﺎ !!
ﻣﺪّﺗﻬﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺠــﺎﯼ ِ ﺗـــﻮ ،
ﺑــﺎ ﺟــﺎﯼ ِ ﺗــﻮ ، ﺍُﻧﺲ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻡ !!!
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای خودت زندگی کـنـــــــــــــــــــ...


کسی که تو را دوست داشته باشد


با تو میماند ...


برای دوست داشتنت میجنگد ...


اما اگر دوستت نداشته باشد


به هر بهانه ای میرود ...!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چـه آزمون دشوآریستــ . . .

قلبت رآ سمت چپ بگذآرنـد و بگوینـد :

برو بـه رآه رآست . . .


براي ديدن اين عكس با اندازه واقعي اينجا كليك كنيد . اندازه واقعي اين عكس 650x650 مي باشد
 

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
پارسال با او زیر باران راه می رفتم
امسال راه رفتن او را با دیگری زیر باران اشک هایم دیدم
شاید...
شاید باران پارسال اشک های نگاه دیگری بود...!
:cry::cry::cry:
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بی تو دلم می‌گیرد

و با خودم می‌گویم

کاش آن یک بار که دیدمت

گفته بودم

که بی تو گاه دلم می‌گیرد

که بی تو گاه زندگی سخت می‌شود

که بی تو گاه هوای بودنت دیوانه‌ام می‌کند

اما نمی‌گفتم

که این «گاه» ها

گهگاه

تمامِ روز و شب من می‌شوند

آن وقت بغض راه گلویم را می‌گیرد

درست مثل همین روزها
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تقصیر ما نیست
که بر روی حرفهایمان نمی مانیم
ما بر زمینی زندگی می کنیم
که ...
هر روز خودش را دور میزند.....

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
و هيچـ كسـ نفهميد كهـ چهـ شدمـ...
نهـ ماهـ بودمـ، نهـ خورشيد...
اما هيچـ دليـ سراغـ مرا از آسمانـ تنهاييـ اشـ نگرفتـ
گوييـ ابرها هيچـ اند
و فقط ابرند و بايد ببارند...
و تنها باريدمـ...
خستهـ ام...
 

Elham*92

کاربر بیش فعال
دلم پر است

پر پر پر....

انقدر که بعضی وقتها از چشمانم سرازیر میشوند
 

Elham*92

کاربر بیش فعال
من هستم و من
و حسی عجیب
شاید ...
کاش...
کاش شاید هایمان به واقعیت می رسیدند
چقدر دلم برای بارانی بودن تنگ شده است
من بوی خوش ترنم را
گم کرده ام وهوایم ابری است
کاش گم کرده ام راهش را گم می کرد
شاید کسی بتواند مرا پیدا کند
 

Elham*92

کاربر بیش فعال
عشق هديه اي نمي دهد مگر از گوهر ذات خويش.
و هديه اي نمي پذيرد مگر از گوهر ذات خويش.
عشق نه مالك است و نه مملوك.
زيرا عشق براي عشق كافي است.
 

Elham*92

کاربر بیش فعال
مکان ارام بخش وجود من دریاست ...........دریایی که تو را همراه خود داشته باشد و با بی قراری هایش از تو برایم میگوید .....

این دریاست که نوشته هایم را راز دار است ........

در ساحل منتظر باش ......

من دریا را کاغذی برای نوشته هایم خوانده ام .... دلم را قلم .....و تو را دیوان نوشته هایم .........

امواج را بشنو ........دریا اوای نوشته های من از وجود توست ......




Click here to view the original image of 1022x674px.
 

Elham*92

کاربر بیش فعال




گاهـﮯ چقـ َـכر כلـ َـم هوس ِ شیطنـت مـﮯ ڪنـכ . .


از همـ ــآלּ شیطنـت هـ ــآیــﮯ ڪـہ פـرف تو پـُشت بـَنـכ آטּ بـ ــآشـב


ڪـہ مـﮯ گویــﮯ:

 

Elham*92

کاربر بیش فعال
قبل از تو ...
دنیا فقط دوتا رنگ داشت ...
سیاه
و
سفید ...

و
من...
از دنیای سیاه و سفید خسته بودم ...

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نوشته هایم را با مداد می نویسم

که هرجا ناخواسته نام تو را نوشتم

بتوان پاکش کرد

چندگاهیست من فراموشت کرده ام


اما مدادم باز می نویسد نام تو را
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آنقدر مرا سرد کرد...

از خودش...

از عشق...

که حالا به جای دلبستن یخ بسته ام...

آهای...

روی احساسم پا نگذارید!!!!

لیز میخورید...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزهـا که خیـابان هـا را قـدم می زنـم می فهـمم

که دیگـر هیچ دلـی به دلی راه نـدارد

افسـوس که فـاصله بین مـا بیش تر از این حرف هـا شده

امـروز تـو در کافی شاپ قهوه ات را با دیگـری می نوشـی

من سر چهـار راه فـالش را با دیگـری می گیـرم

ایـن روز هـا برای با هـم بودن


بایـد جیـبت پـر باشد

و خـانه ات خـالی...

 

Elham*92

کاربر بیش فعال
یک جایی در زیر باران ایستاده ام ......

باران میبارد ....همراه تمامی قطره هایش صورتم را نوازش میکند ......

باران نیز .....نگاهم را با نوازش خود ..........تسلیم تماشای سکوت اواز درونش کرده است .......

باران مینوازد همه ی خاطرات را ........پس خوب اوازش را بشنو ........زیرا خاطرات تو در باران است .........




 

Elham*92

کاربر بیش فعال
دوستت دارم .....

قلبم ازان توست ......

نوشته هایم برای توست ......

توئی که در تمامی لحظه هایم وجود داری ......

مرا بخوان زندگی من .......

مرا با دلت بخوان ......

مرا از تمام باورهایت بخوان .......


 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وارد زندگیت می‌‌شوند
برایِ شب‌هات قصّه
برای قصه‌ها شهرزاد می‌‌شوند
جزئی از لحظه ها
دلیلِ خنده ها
... شریکِ بغض‌های تو می‌‌شوند
بعد یک روز صبح
به طرزِ وحشتناکی کشف میکنی‌
که دیگر هیچ جا نیستند
جز در شعر‌های تو
شعر هایی‌ که به طرز غمگینی
هیچکس نمی‌‌خواند ... جز خودت....
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو میروی چه بی صدا
کاش میشنیدی صدای شکستن مرا
صدای شکستن قلبم
صدای شکستن صندوقچه خاطرات کودکیم
صندوقچه ای از جنس بلور
به گنجایش سالهای سپری شده ی زندگیم
کاش میماندی
تا صدای دلخراش خرد شدن
همدم غریبانه شبهایم نبود
 
بالا