معماری با مصالحی از جنس دل

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باران می بارد

گل می روید

رنگین کمان هم

زندگی جاری است!

من نابینایِ طبیعتم

بی تو...!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در دنیایی که همه یا گوسفندند یا گرگ

ترجیح میدهم چوپان باشم

همدیگر را بدرید

من نی میزنم
....
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من خَسته اَمـ و . . .

غـــرورَمـ اجــــازه نِمیدَهــــد بیُفتَمـ از پا . . .

حَتــــــی . . .

تَبَـــرهایی که دَر ریشــــه اَمـ گـــــیر کرده اند . . .

با تَعجُبـــ نگــاهَمـ میکنند و میگـــویَند :

اینــ دِرَخــــتـ مگـــر چندســــاله استـــ !





 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
هیچ کس ویرانیم را حس نکرد.....
وسعت تنهایم را حس نکرد......

در میان خنده های تلخ من........

گریه پنهانیم را حس نکرد........

در هجوم لحظه های بی کسی.....

درد بی کس ماندنم را حس نکرد.....

ان که با آغاز من مانوس بود.........

لحظه پایانیم را حس نکرد...........
 

muhammad-k

کاربر بیش فعال
یه وقتایی تو زندگی آدم به جایی میرسه که هر روز صد بار آرزوی مرگ می کنه
اینجور وقتا دیگه جای موندن و ادامه دادن نیست
یا باید همونجا تمومش کنی
یا باید دور بزنی
بدتر اینه که
یه وقتا اون ته تابلوی دور زدن ممنوع داره
بدتر اینه که تموم کردنشم دست خودت نباشه
چه میشه کرد........................
 

ESPEranza

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمی گوید تو را می خواهم !



نمی گوید باش !




حتی نمی گوید به من برو راحتم بگذار




معشوق من ،




حرف های عاشقانه ام را می خواند




شاید گاهی لبخندی میزند و ...




... و بی هیچ واژه ای از احساسم میگذرد .




هر روز




هر روز




هر روز
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]محبت هایت را شمردم . . .
درست بود
اما بیا این عشقت راپس بگیر . . .
گوشه ندارد . .
[/FONT]
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ﺁﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻡ
ﺧﻨﯿﺎﮔﺮ ﻏﻤﮕﯿﻨﯽ ﺳﺖ
ﮐﻪ ﺁﻭﺍﺯﺵ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺯﺑﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﺑﻮﺩ
ﺁﻥ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻡ
ﺩﻟﻪ ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﯿﻦ ﺷﺒﯽ ﺳﺖ
ﮐﻪ ﻣﻬﺘﺎﺑﺶ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺟﻮﯾﺪ
ﺍﯼ ﮐﺎﺵ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺯﺑﺎﻥ ﺳﺨﻦ ﺑﻮﺩ

 

love eternal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بهانه هایت برای رفتن چه بچه گانه بود
چه بیقرار بودی زودتر بروی
از دلی که روزی بی اجازه وارد آن شده بودی …
من سوگوار نبودنت نیستم
من شرمسار این همه تحملم !
 

love eternal

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اشتباه من املایی بود
من فقط او را همدرد نوشتم گویا او هم درد بود
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تــو را من یاد خواهم کرد
همه هنگام؛
نه چون "نیــما" که می گوید

شباهنگام!
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
هــــــــی رفیق ...

زیادی خوبی نکن !

انسان است ،

فراموشکار است ...!

از تنهایش که در بیاید ،

تنهایت را دور میزند !

پشت می کند به تو ،

به گذشته ات ...!

حتی روزی میرسد که به تو هم میگوید :

شما !؟
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه ...همین که هستی کافی نیست!

نمی دانی این فقط بودنهایت چقدر آزارم می دهد!

گویی که معلق در میان ِ نبودن های کابوس وارت ایستاده ام.

من تو را لبریز از خودت می خواهم…

با تمام نفس بریده گی هایت وقتی که سنگینی نام ِ مرا صدا می زنی

وقتی که هجوم ِ نگاه غریبانه ات،

قلعه ی قلب ِ سنگی ام را بی هیچ مقاومتی تسخیر می کند.

نه! همین که هستی کافی نیست!

من تو را شبیه خودت می خواهم…

شبیه لحظه هایی که دلبرانه آغاگر ِ دلواژه های شبانه ام می شوی

همین که فقط هستی ... کافی نیست!!





 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کیستی تو

کیستی تو

کیستی که من
این گونه به جد
در دیار رویاهای خویش
با تو درنگ می کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی
امواجی از یاد تو را میخواهم.
در دریای خاطره های به یاد ماندنی
میخوانمت تا دلم آرام بماند...

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل تنگم!
دل تنگِ خیلی چیزها
دل تنگ این همه دل تنگی ها
چیزهایی که بر من گذشت و هرگز باز نخواهد گشت!
دل تنگم
دل تنگ نیمه شبهای دل تنگی
دل تنگ این همه نبودن ها
دل تنگ این همه دل تنگی ها
دل تنگ عهدهایی که کسی آنها را نبست
دل تنگ تمام چیزهایی که میشد باشد و نیست
و تمام هست هایی که نیست!
حتی آنان که دلشان برایم تنگ نخواهد شد!!
دل تنگ تر نیز خواهم شد
می رسد روزی که بگویم:
دلم برای آن روزهای دل تنگی تنگ شده!!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
برای بودن ؛ گاهی لازم است که نباشی !

شاید نبودنت ؛ بودنت را به خاطر آورد ...
اما دور نباش ...

دوری همیشه دلتنگی نمی آورد ...
فراموشی همان نزدیکیهاست ... !!!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می دانستی اصالت پروانه به سوختگی بال های اوست؟!

می دانستی اگر می شد تا خورشید پر کشید دیگر اسم خورشید خورشید نبود؟!
نیستی! دیگر نیستی! چیزی نمی گویم. دل تنگم!
درد آشنای سفر کرده ی من! خسته ام!
خسته ازین آسمان خاکستری ثقیل!
ازین دیوارهای بلند آجری و نردبان های حقیر مقوایی ...
از راه مانده و پای آبله، خسته ام!

هنوز هم با منی ، مثل جان با تن!
و هنوز اصالت پروانه به سوختگی بال های اوست!
ببین بال های سوخته ام را ...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم تنگ است...
روزهاست که دل تنگم...

دل تنگ صدایت...

صدای خنده هایت...

دلم تنگ است برای خنده های خودم...

برای لحظات بودنت...

دلم تنگ رویاهایی است که حتی نذاشتی در رویاها دلتنگت بمانم،

دلم تنگ است و چاره ایی جز سکوت،

در برابر دلی که همه آزار من شده ندارم...

این روزا کاش تو را در کنارم داشتم تا دلتنگی هایم را...
این روزها چه سخت بی تو میگذرد...

دلم تنگه...
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا با خیالت تنها نگذار....اصلا به تو نرفته است،مهربان نیست! آزارم میدهد...من دلم خودت را میخاهد!
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دنـیــآ بــآزی هــایـت رآ ســرم در آوردی
گـــرفتنــی هــآ رآ گــرفتــی

دآدنــی هــآ رآ نـــدآدی
حســـرت هــآ رآ کـــآشتــی

زخـــم هآ رآ زدی
دیــگر بـس آســت...
چیــزی نمــآنــده..
بگــذآر بخــوآبــم

محتــآج یــک خــوآب بــی بیــدآرم

 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دنــــبـــال کـــسی نـــیستـــم کــــــه

وقـــتـــی مـــیـــگم مـــیـــرم

بـــگه :

"
نــــــــــــــــــرو"

کـــسی رو میـــخوام کـــه وقتـــی گـــفتم مـــیـــرم

بـــگـــه : "
صــــــبـــر کـــن مـــنم بـــاهـــات بـــیـــام،

"تـــنـــهـــا نـــــــــــــــرو"..
 
بالا