Pure Liveliness
عضو جدید
می سوزم از فراقت روی از جفا بگردان *** هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان
می سوزم از فراقت روی از جفا بگردان *** هجران بلای ما شد یا رب بلا بگردان
نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید
چه بی نشاط بهاری که بی روی تو دمید
هوشنگ ابتهاج - استاد شجریان کاست راز دل
راهی ست راه عشق که هیچش کناره نیست *** آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیستدل به آن غمزه ی خون ریز کشد جامی را ................. صید را چون اجل آید سوی صیاد رود
" جامی "
تا تو نگاه میکنی کار من اه کردن است..........ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن استراهی ست راه عشق که هیچش کناره نیست *** آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
تا تو نگاه میکنی کار من اه کردن است..........ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم *** که عشق از پرده ی عصمت برون آرد زلیخا راتا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو
تا تو به داد من رسی من به خدا رسیدهام
من از آن حسن روزافزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده ی عصمت برون آرد زلیخا را
آنجا که وصف آن قد و بالا نوشتهایم
قرار عجز خویش همانجا نوشتهایم
حاصل، دمی زیاد تو غافل نبودهایم
یا گفتهایم حرف غمت یا نوشتهایم
از سوز اشتیاق نیارم که دم زنم
که آتش گرفته دست و قلم تا نوشتهایم
شاه شمشاد قدان خسرون شیرین دهنانما آزموده ايم در اين شهر بخت خويش
بيرون كشيد بايد ازين ورطه رخت خويش
شاه شمشاد قدان خسرون شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
دم بی نفس تو بر نیارمنخواهم بی تو یک دم زندگانی
که طیب عیش بی همدم نباشد
دم بی نفس تو بر نیارم
در خدمت تو نفس شمارم
من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد
داماد نشاط مند برخاست
ازبهر عروس محمل آراست
شمع را باید از این خانه برون بردن و کشتنتو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباش
شمع را باید از این خانه برون بردن و کشتن
تا که همسایه نداند که تو در خانه مایی
يار با ماست چه حاجت كه زيادت طلبيم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
سعدیا مرد نکونام نمی رد هرگز
مرد آن است که نامش رئیسی نبود!!!!
![]()
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان ز او شده ام بی سر و سامان که مپرس
سال ها جام جم ما طلب جان میکرد
انچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
دل خراب من دگر خراب تر نمي شود
كه خنجر غمت از اين خراب تر نمي زند
دانی که چرا زمیوه ها سیب نکوست
نیمی رخ عاشق است و نیمی رخ دوست!!!
منتظر چیززه دیگه ای بودی اره!!!!!![]()
ای همه ی هستی ام از آن تو ...................... جان و دلم بسته ی پیمان توتو ديدي هيچ عاشق را كه سيري بود از اين سودا
تو ديدي هيچ ماهي را كه او شد سير از اين دريا
![]()
ای همه ی هستی ام از آن تو ...................... جان و دلم بسته ی پیمان تو
وفا نکردی وکردم، جفا ندیدی و دیدم
شکستی و نشکستم، بریدی و نبریدم
مـستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپرده اند به مستی و شرب مدام مـا
![]()
دائم گل این بستان شاداب نمی ماند *** دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
اگر چه گرد برانگیختی ز هستی من ................... غباری از منِ خاکی به دامنت مفتاد
دائم گل این بستان شاداب نمی ماند *** دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
باز آید و برهاندم از بند ملامت
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |