مشاعرۀ سنّتی

[karo7]

يکي بود يکي نبود
زير گنبد کبود
لخت و عور تنگ غروب سه تا پري نشسته بود​

 

[gh_engineer]

دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش


حافظ

 

[باران بهاری]

شمع را باید از این خانه بدر بردن و کشتن
تا به همسایه نگوید که تو در خانه ی مایی

 

[gh_engineer]

یک نکته بیش نیست غم عشق و این عجب
کز هر زبان که می شنوم نا مکرر است

 

[MMZ]

تار و پود هستي ام بر باد رفت اما نرفت
عاشقي ها از دلم، ديوانگي ها از سرم

 

[باران بهاری]

میان او که خدا آفریده است از هیچ
دقیقه ای ست که هیچ آفریده نگشادست!

 

[karo7]

تا شب همين بساط فراگير است
فردا همين روال فزاينده است

 

[باران بهاری]

تا شب همين بساط فراگير است
فردا همين روال فزاينده است

تو خود ای گوهر یکدانه کجایی آخر؟
کز غمت دیده ی مردم همه دریا باشد

 

[zarnaz_a]

دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی
پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا

 

[karo7]

درياهاي چشم تو خشکيدني است
من چشمه اي زاينده مي خواهم​

 

[anathema]

مارو باش رو چه درختی اسممونو جا ميزاريم مارو باش
قسمتی جز اون دو چشم نا مسلمون که نداريم ما رو باش!

 

[باران بهاری]

دانه تویی دام تویی باده تویی جام تویی
پخته تویی خام تویی خام بمگذار مرا

از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفت
یک چند نیز خدمت معشوق و می کنم

 

[باران بهاری]

مارو باش رو چه درختی اسممونو جا ميزاريم مارو باش
قسمتی جز اون دو چشم نا مسلمون که نداريم ما رو باش!

شهره ی شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکنی فرهادم!

 

[karo7]

من چه بگويم به مردمان , چو بپرسند ؟
قصهء اين زخم ديرپاي پر ازدرد ؟
لابد بايد که هيچ گويم , ورنه
هرگز ديگر به عشق تن ندهد مرد​

 

[zarnaz_a]

در دل و جان خانه کردی عاقبت
هر دو را دیوانه کردی عاقبت

 

[anathema]

تشنه مونديم ولی آب نا اهلو نخواستيم سر ظهر
گفتی از جنس نظر کرده ابريم و می باريم ما رو باش !

 

[karo7]

شرابه رو سرکشيدم
پاشنه رو ورکشيدم
زدم به دريا ترشدم
از اون ورش به درشدم​

 

[zarnaz_a]

معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
..........................................................

متاسفانه امشب اصلا نمیتونم توی مشاعره شرکت کنم...
بهتره فقط از شعرای قشنگتون استفاده کنم......

 

[zarnaz_a]

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود​

سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

سما جون این چی بود؟؟؟ سه تا پست قبلی از "ت" بود...

 

[atish_baran]

در سماع ای و ز سر خرقه برانداز و برقص
​

ور نه با گوشه رو وخرقه ما سر گیر

 

[karo7]

در اينجا چهار زندان است به هر زندان دوچندان نقب
و در هر نقب چندين حجره در هر حجره چندين مرد در زنجير

 

[karo7]

روز است و گرم‌تاز دغلباران
در عرصة تقلب و ترفند است

 

[anathema]

روزی تو خواهی آمد از کوچه های باران
تا از دلم بشويی غمهای روزگاران

---------------------------------------------

باز دوباره چه خبره ؟!

بچه ها لطف کنين نفری يه شعر بنويسين !

 

[atish_baran]

روز است و گرم‌تاز دغلباران
در عرصة تقلب و ترفند است

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود​

سر ما خاک ره پیر مغان خواهد بود

 

[karo7]

در فراسوي مرزهاي تنم تو را دوست مي دارم
در آن دور دست بعيد که رسالت اندامها پايان مي پذيرد
و شعله و شور تپش ها و خواهش ها به تمامي فرو مي نشيند
و هر معنا قالب لفظ را وا مي گذارد ​

 

[paras2]

دستت را بمن بده/ دستهاي تو با من آشناست/
اي ديريافته با تو سخن ميگويم...

 

[سرمد حیدری]

مرا مهر سیه چشمان ز دل بیرون نخواهد شد قضای آسمان است ودیگرگون نخواهد شد

 

[اولدوز-ف]

مرا مهر سیه چشمان ز دل بیرون نخواهد شد قضای آسمان است ودیگرگون نخواهد شد

دریغا که رنجم نیامد به بر
ندیدم درین هیچ روی پدر

 

[fereshteye nejat]

روان گوشه گیران را جبینش طرفه گلزاریست که بر طرف سمن زارش همی گرددچمان ابرو

 

[sara60]

وقت را غنيمت دان آن قدر که بتوانی
حاصل از حيات ای جان اين دم است تا دانی