مشاعرۀ سنّتی

karo7

اخراجی موقت
يکي بود يکي نبود
زير گنبد کبود
لخت و عور تنگ غروب سه تا پري نشسته بود
 

karo7

اخراجی موقت
من چه بگويم به مردمان , چو بپرسند ؟
قصهء اين زخم ديرپاي پر ازدرد ؟
لابد بايد که هيچ گويم , ورنه
هرگز ديگر به عشق تن ندهد مرد
 

karo7

اخراجی موقت
شرابه رو سرکشيدم
پاشنه رو ورکشيدم
زدم به دريا ترشدم
از اون ورش به درشدم
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
..........................................................

متاسفانه امشب اصلا نمیتونم توی مشاعره شرکت کنم...
بهتره فقط از شعرای قشنگتون استفاده کنم......
 

karo7

اخراجی موقت
در فراسوي مرزهاي تنم تو را دوست مي دارم
در آن دور دست بعيد که رسالت اندامها پايان مي پذيرد
و شعله و شور تپش ها و خواهش ها به تمامي فرو مي نشيند
و هر معنا قالب لفظ را وا مي گذارد
 

paras2

عضو جدید
دستت را بمن بده/ دستهاي تو با من آشناست/
اي ديريافته با تو سخن ميگويم...
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
مرا مهر سیه چشمان ز دل بیرون نخواهد شد قضای آسمان است ودیگرگون نخواهد شد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا