مشاعرۀ سنّتی

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
تلخ است این ترانه و تلخ است کام من
بنویس فصل های جنون را به نام من
 

mmbidhendi

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در کارگه کوزه گری کردم رای
در پایه ء چرخ دیدم استاد بپای
میکرد دلیر کوزه را دسته و سر
از کله پادشاه و از دست گدای
 

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
دنیا از اشکهای تو وارونه میشود
بی شک بدون اشک تو روز معاد نیست
 

cute

عضو جدید
کاربر ممتاز
در پیشگاه روشن ایینه می زنم
جامی به افتخار تو با باد روی بام
 

mmbidhendi

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا چند زنم بروی دریاها خشت
بیزار شدم ز بت پرستان کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود
که رفت به دوزخ و که آمد به بهشت
 

mmbidhendi

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
می خوردن و گرد نیکوان گردیدن
به زانکه برزق زاهدی ورزیدن
گر عاشق و مست دوزخی خواهی وبد
پس روی بهشت کس نخواهد دیدن
 

mmbidhendi

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد ؟
چند از پی هر زشت و نکویی خواهی شد
گر چشمه زمزمی و گر آب حیات
آخر بدل خاک فرو خواهی شد


عشق منه این حکیم
 

mmbidhendi

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
نتوان دل شاد را بغم فرسودن
وقت خوش خود بسنگ محنت سودن
کس غیب چه داند که چه خواهد بودن
می باید و معشوق و بکام آُودن
 

shanli

مدیر بازنشسته
نصیحتی کنمت بشنو و بهانه نگیر/هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر
ز وصل روی جوانان تمتعی بردار/ که در کمین گه عمرست مکر عالم پیر:gol:
 

يامين

عضو جدید
کاربر ممتاز

رندم و شهره به شوریدگی و شیدائی
شیوه‌ام چشم چرانی و قدح پیمائی

عاشقم خواهد و رسوای جهانی چه کنم
عاشقانند به هم عاشقی و رسوائی






 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا