مشاعرۀ سنّتی

[googooli]

زندگانی هست رنج و مرگ رنج
گر نیابی زین دو رنج خویش, گنج
گنج سیمرغ است و باقی رنج و درد
بیش ازین بیهوده در دنیا مگرد

دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید
تا بویی از نسیم می اش در مشام رسید.

 

[مرد تنهای شب]

دلا خــوبان دل خـــونين پسنـــدنـــد
دلا خون شو كه خوبان اين پسندند

 

[googooli]

دیگر مکن نصیحت حافظ که ره نیافت
گمگشته ای که باده نابش به کام رفت

 

[FAMINE RIAN]

تن زجان جان ز تن مستور نیست ***** لیک چشم و گوش را آن نور نیست

 

[ie student]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه

اشکو شود از هر مژه چون سیل روانه

 

[FAMINE RIAN]

همچو نی زهری و تریاقی که دید ***** همچو نی دمساز و مشتاقی که دید

 

[ie student]

در آن نفس که بمیرم،در آرزوی تو باشم

بدان امید دهم جان،که خاک کوی تو باشم

 

[FAMINE RIAN]

مانند یکی جام یخین است شباهنگ*****بزدوده به قطره سحری چرخ کیانیش

 

[mim-shimi]

شکایت شب هجران فروگذار ای دل
به شکر آنکه برافکند پرده روز وصال

 

[2sadaf2]

لازم است آنكه دارد اين همه لطف
كه تحمل كنندش اين همه ناز
اي به عشق درخت بالايت
مرغ جان رميده در پرواز

 

[magsod]

زکی خیال باطل
بیا تا گل برافشانیم ومی در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم وطرحی نو در اندازیم

زدل گرمی حافظ بر حذر باش
که دارد سینه چون دیگ جوشان

 

[يامين]

نالدم پای که چند از پی یارم بدوانی
من بدو میرسم اما تو که دیدن نتوانی




​

 

[magsod]

یار بیگانه مشو تا نبری از خویشم
غم اغیار نخور تا نکنی نا شادم

 

[يامين]

من سراپا همه شرمم تو سراپا همه عفت
عاشق پا به فرارم تو که این درد ندانی ​

 

[aydin-n]

چرا همه اش را با یا تموم میکنی؟
یارب سببی ساز که یارم به سلامت
باز ایدو برهاندم از بند ملامت

 

[googooli]

تو با خداي خود انداز كار ودل خوشدار
كه رحم اگر نكند مدّعي خدا بكند

 

[يامين]

دوش در خواب من آن لاله عذار آمده بود
شاهد عشق و شبابم به کنار آمده بود ​

 

[magsod]

دل ودینم شد ودلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست ...

 

[يامين]

تا شدم خوار تو رشگم به عزیزان آید
بارالها که عزیزی نشود خوار کسی​

 

[magsod]

یکدو جامم دی سحرگه اتفاق افتاده بود
و زلب ساقی شرابم در مذاق افتاده بود

 

[نازنین]

در این سرای بی کسی کسی به در نمی زند

به دشت پر ملال ما پرنده پر نمی زند

 

[2sadaf2]

دلش بر وي از رحمت آورد جوش
كه اينك قبا پوستينم بپوش

 

[الهه_م]

شکستن قلب منو هرکی تونست تجربه کرد
ولی نمیتونه کسی بگیره از دلم تورو

 

[2sadaf2]

وجودش گرفتار زندان گور
تنش طئمه ي كرم و تاراج مور

 

[الهه_م]

روز در فکر توام شب خواب میبینم تورا
خواب شب پوچ است بیدار می خواهم تورا

 

[2sadaf2]

الا اي پير فرزانه نكن عيبم ز ميخانه
كه من در ترك پيمانه دلي پيمان شكن دارم

 

[الهه_م]

مار برق از لانه اش بیرون نمی اید
و نمی غلتد دگر زنجیر طوفان بر تن صحرا
روز خاموش است آرام است
از چه دیگر می کنی پروا ؟

 

[2sadaf2]

اگر پوسيده گردد استخوانم
نگردد مهرت از جانم فراموش

 

[الهه_م]

شب را نوشیده ام
و بر این شاخه های شکسته می گریم
مرا تنها گذار
ای چشم تبدار سرگردان
مرا با رنج بودن تنها گذار

 

[نازنین]

راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست*** آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست