من همین یک نفس از جرعه عمرم باقیست
اخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش
دیدن روی گل و سیر چمن نیست بهار
به خدا بی رخ معشوق گناه است ،گناه
ان بهار است که بعد از شب جان سوز فراق
به هم امیزد ناگه،دو تبسم، دو نگاه
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |