 من همین یک نفس از جرعه عمرم باقیست
من همین یک نفس از جرعه عمرم باقیست اخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش
اخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش من همین یک نفس از جرعه عمرم باقیست
من همین یک نفس از جرعه عمرم باقیست اخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش
اخرین جرعه این جام تهی را تو بنوش تو نیستی که ببینی چه گونه پیچیده است
تو نیستی که ببینی چه گونه پیچیده است طنین شعر نگاه تو در ترانه من
طنین شعر نگاه تو در ترانه من هوا،هوای بهار است و باده،باده ناب
هوا،هوای بهار است و باده،باده ناب 
 به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب
به خنده خنده بنوشیم جرعه جرعه شراب  
 در این پیاله ندانم چه ریختی ،پیداست
در این پیاله ندانم چه ریختی ،پیداست 
 که خوش به جان هم افتادند اتش و اب
که خوش به جان هم افتادند اتش و اب 
 من از الطاف صبح
من از الطاف صبح من از طراوت نور
من از طراوت نور من از نوازش ان مهربان/چنان سرمست
من از نوازش ان مهربان/چنان سرمست که گاه در همه افاق،میگشودم بال
که گاه در همه افاق،میگشودم بال که مست ، بر همه افلاک میفشاندم دست
که مست ، بر همه افلاک میفشاندم دست تو نیستی که ببینی
تو نیستی که ببینی چه گونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است
چه گونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است چه گونه عکس تو در برف شیشه ها پیدا است
چه گونه عکس تو در برف شیشه ها پیدا است چه گونه جای تو در جان زندگی سبز است
چه گونه جای تو در جان زندگی سبز است رسیده کار به ان جا که اشتیاقم را
رسیده کار به ان جا که اشتیاقم را  برای مردم کوی و گذر هوار کنم
برای مردم کوی و گذر هوار کنم دیدن روی گل و سیر چمن نیست بهار
دیدن روی گل و سیر چمن نیست بهار 
 به خدا بی رخ معشوق گناه است ،گناه
به خدا بی رخ معشوق گناه است ،گناه
 ان بهار است که بعد از شب جان سوز فراق
ان بهار است که بعد از شب جان سوز فراق
 به هم امیزد ناگه،دو تبسم، دو نگاه
به هم امیزد ناگه،دو تبسم، دو نگاه 

دیدن روی گل و سیر چمن نیست بهار
به خدا بی رخ معشوق گناه است ،گناه
ان بهار است که بعد از شب جان سوز فراق
به هم امیزد ناگه،دو تبسم، دو نگاه
 دو صنوبر در باغ
دو صنوبر در باغ سر فرا گوش هم اورده به نجوا غزلی می خواندند
سر فرا گوش هم اورده به نجوا غزلی می خواندند مرغ دریایی با جفت خود از ساحل دور
مرغ دریایی با جفت خود از ساحل دور  رو نهادند به دروازه نور
رو نهادند به دروازه نور تشنه تر از برگ در برهوت زمین چو باد دویدم
تشنه تر از برگ در برهوت زمین چو باد دویدم خسته تر از سنگ عاقبت از پای ماندم
خسته تر از سنگ عاقبت از پای ماندم و از خار و خاره طعنه شنیدم
و از خار و خاره طعنه شنیدم تمام گنجشکان که در نبودن تو
تمام گنجشکان که در نبودن تو مرا به باد ملامت گرفته اند
مرا به باد ملامت گرفته اند تو را به نام صدا می کنند
تو را به نام صدا می کنند| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ | 
|---|---|---|---|---|
|   | اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
|   | مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 | 
