تو دم فقر ندانی زدن از دست مده//مسند خواجگی و مجلس تورانشاهی
ديشب گله زلفش با باد همي کردم / گفتا غلطي بگذر زين فكرت سودائي
تو دم فقر ندانی زدن از دست مده//مسند خواجگی و مجلس تورانشاهی
ديشب گله زلفش با باد همي کردم / گفتا غلطي بگذر زين فكرت سودائي
یارب اندر دل آن خسرو شیرین انداز // که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند
در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست / جز باده ای که در قدح غمگسار توست
مگو:این آرزو خام است!
مگو:روح بشر همواره سرگردان وناکام است.
تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم.
مکن که کوکبه ی دلبری شکسته شود//چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند
در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده سر نمیزند
دردا و دریغا که در این بازی خونین / بازیچه ی ایام دل آدمیان است
ترسم ای مرگ نیایی تو و من پیر شوم/آنقدر زنده بمانم که ز جان سیر شوم
(فرخی یزدی)
تو صبح عالم افروزی و من شمع سحرگاهییارب به کرم کن نظری در دل عطار
کز دست دل خویش دل او بپزیده است
تو صبح عالم افروزی و من شمع سحرگاهی
گریبان باز کن در صبح تا من جان برافشانم
مژه دادند که بر ما گذری خواهی کرد
مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم / هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
مژه دادند که بر ما گذری خواهی کرد
نیت خیر مگردان که مبارک فالی است
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو/تو به داد من رسی،من به خدا رسیده ام
(رهی معیری)
مرا دردیست اندر دل که گر گویم زبان سوزد
وگر پنهان کنم ترسم که مغز استخوان سوزد
منجم کوکب بخت مرا از چرخ بیرون کن
که من کم طالعم ترسم از آهم آسمان سوزد
دیدمت ، آهسته پرسیدمت
خواندمت ، بر ره گل افشاندمت
آمدی بر بام جان پر زدی
همچو نور بر دیده بنشاندمت
تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی//گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش
شب رفت و حدیث ما به پایان نرسید / شب را چه گنه قصهٔ ما بود دراز
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافهای و در آرزو ببست
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود / وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
دارد به جانم لرز می افتد رفیق انگار پائیزم
دارم شبیه برگهای زرد وخشک از شاخه می ریزم![]()
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |