مشاعرۀ سنّتی

[lalecarbon]

من و انکار شراب این چه حکایت باشد// غالبا اینقدرم عقل و کفایت باشد

دهه ی شصتی ها دهه ی هفتاد // نسل جزغاله نسل بر باد

 

[amin.shabani]

دهه ی شصتی ها دهه ی هفتاد // نسل جزغاله نسل بر باد

دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات//مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش

 

[self.f_t_m990]

دلا دلالت خیرت کنم به راه نجات//مکن به فسق مباهات و زهد هم مفروش

شب چشم نیم مستش، واشد ز خواب، نیمی/ در دست فتـــــــنه دادند، جام شراب، نیمی

 

[zahra.71]

شب چشم نیم مستش، واشد ز خواب، نیمی/ در دست فتـــــــنه دادند، جام شراب، نیمی

یاران رفته را به نکوئی کنند یاد
گر عمر زود میگذرد دلگران مباش

 

[self.f_t_m990]

یاران رفته را به نکوئی کنند یاد
گر عمر زود میگذرد دلگران مباش

شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش/ که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

 

[zahra.71]

شراب تلخ می‌خواهم که مردافکن بود زورش/ که تا یک دم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

شاهباز اسمان سیرم که در بالو پرم
همت پرواز هست و قدرت پرواز نیست

 

[mani24]

تا کجا باید سفر کرد تا کجا باید دوید

از کجا باید گذر کرد تا به قلب مهربان تو رسید​

 

[zahra.71]

تا کجا باید سفر کرد تا کجا باید دوید

از کجا باید گذر کرد تا به قلب مهربان تو رسید​

در همه عمر دمی خاطر من شاد نبود
گریه انگیزتر از مهر من ابان من است

 

[amin.shabani]

در همه عمر دمی خاطر من شاد نبود
گریه انگیزتر از مهر من ابان من است

تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری//وفای عهد من از خاطت به در نرود

 

[مهندکس]

تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری//وفای عهد من از خاطت به در نرود

دارو مده طبیب که داریم درد عشق

ما به نمیشویم و تو رسوا میشوی..

 

[self.f_t_m990]

دارو مده طبیب که داریم درد عشق

ما به نمیشویم و تو رسوا میشوی..

یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی / پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من

 

[amin.shabani]

یک لحظه داغم می کشی یک دم به باغم می کشی / پیش چراغم می کشی تا وا شود چشمان من

نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن//ورنه چون بنگری از دایره بیرون باشی

 

[zahra.71]

نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن//ورنه چون بنگری از دایره بیرون باشی

یار مفروش بدنیا که کسی سود نکرد
انکه یوسف بزر ناسره بفروخته بود

 

[مهندکس]

یار مفروش بدنیا که کسی سود نکرد
انکه یوسف بزر ناسره بفروخته بود

در واقعه ای چنان کجا بگریزم؟
زان مأمن بی امان کجا بگریزم؟
چونانکه پرنده درشب غرش رعد،
در پهنه آسمان کجا بگریزم؟!

 

[lalecarbon]

در واقعه ای چنان کجا بگریزم؟
زان مأمن بی امان کجا بگریزم؟
چونانکه پرنده درشب غرش رعد،
در پهنه آسمان کجا بگریزم؟!

من برعکس همه پشت خنده هام غمه
تو برعکس منی شادی و غمگین میزنی
ولی تو فوقش اخرش میگی کلاه رفته سرش
باشه کلاه رفته سرم ولی تورو از رو میبرم

 

[*zahedan]

من برعکس همه پشت خنده هام غمه
تو برعکس منی شادی و غمگین میزنی
ولی تو فوقش اخرش میگی کلاه رفته سرش
باشه کلاه رفته سرم ولی تورو از رو میبرم

مي نويسم صد غزل ، اما يكي را خوانده اي
من به راهي رفتم و از قافله ، جا ماند ه اي
مي نويسم بس كه دلتنگي عذابم مي دهد
حيف، اما قلب من را از خودت هم رانده اي

​

 

[امالیا]

مي نويسم صد غزل ، اما يكي را خوانده اي
من به راهي رفتم و از قافله ، جا ماند ه اي
مي نويسم بس كه دلتنگي عذابم مي دهد
حيف، اما قلب من را از خودت هم رانده اي

​

يارب هلاك من مكن الا بدست دوست
تا وقت جان سپردنم اندر نظر بود

 

[self.f_t_m990]

يارب هلاك من مكن الا بدست دوست
تا وقت جان سپردنم اندر نظر بود

دیشب به سیـل اشک ره خـواب می زدم/ نـقشی به یـاد خطّ تـو بـر آب مـی زدم

 

[*zahedan]

دیشب به سیـل اشک ره خـواب می زدم/ نـقشی به یـاد خطّ تـو بـر آب مـی زدم

مرا بي عشق بودن ..بس محال است

اساس زندگي ..خواب و خيال است

​

 

[self.f_t_m990]

مرا بي عشق بودن ..بس محال است

اساس زندگي ..خواب و خيال است

​

تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می / زین وقف به هشیاران مسپار یکی دانه

 

[fahimeh89]

تو وقف خراباتی دخلت می و خرجت می / زین وقف به هشیاران مسپار یکی دانه

همت بلند دار که مردان روز گار
ازهمت بلند به جایی رسیده اند

 

[self.f_t_m990]

همت بلند دار که مردان روز گار
ازهمت بلند به جایی رسیده اند

دی می‌شد و گفتم صنما عهد به جای آر/ گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست

 

[amin.shabani]

دی می‌شد و گفتم صنما عهد به جای آر/ گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست

تو دم فقر ندانی زدن از دست مده//مسند خواجگی و مجلس تورانشاهی

 

[self.f_t_m990]

تو دم فقر ندانی زدن از دست مده//مسند خواجگی و مجلس تورانشاهی

ديشب گله زلفش با باد همي کردم / گفتا غلطي بگذر زين فكرت سودائي

 

[amin.shabani]

ديشب گله زلفش با باد همي کردم / گفتا غلطي بگذر زين فكرت سودائي

یارب اندر دل آن خسرو شیرین انداز // که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند

 

[self.f_t_m990]

یارب اندر دل آن خسرو شیرین انداز // که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند

در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست / جز باده ای که در قدح غمگسار توست

 

[*zahedan]

در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست / جز باده ای که در قدح غمگسار توست

توبه کرديم ز مي خوردن و اينک ساقي


فصل گل آمد و از کرده پشيمان باشيم۝

​

 

[نادین]

مگو:این آرزو خام است!
مگو:روح بشر همواره سرگردان وناکام است.

 

[self.f_t_m990]

مگو:این آرزو خام است!
مگو:روح بشر همواره سرگردان وناکام است.

تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم.
​

 

[amin.shabani]

تو را من چشم در راهم شباهنگام
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم.
​

مکن که کوکبه ی دلبری شکسته شود//چو بندگان بگریزند و چاکران بجهند