یا رب نگاه کس به کسی آشنا مکن
گر میکنی، کرم کن و از هم جدا مکن
نگارینو دل و جانم ته دانی
همه پیدا و پنهانم ته دانی
نمی دونم که این درد از که دیرم
همی دونم که درمانم ته دانی
یا رب نگاه کس به کسی آشنا مکن
گر میکنی، کرم کن و از هم جدا مکن
نگارینو دل و جانم ته دانی
همه پیدا و پنهانم ته دانی
نمی دونم که این درد از که دیرم
همی دونم که درمانم ته دانی
یـوسفم گـر نـزند بر سر بالـینم سر
همچو یعقوب دل آشفتۀ بـویش باشم
منم من،
میهمان هر شبت،
لولی وش مغموم منم من،
سنگ تیپاخورده ی رنجور منم ،
دشنام پس آفرینش ،
نغمه ی ناجور
نه از رومم ،
نه از زنگم ،
همان بیرنگ بیرنگم
یارا یارا گاهی به نگاهی دل مارا روشن کن/ چشم تار دل را چو مسیحا به دمیدن آهی روشن کنمژده، ای ساکن بتخانه که پیروز توئی
یــار ِ آتشـکدۀ مسـتِ جهــانسـوز توئی
یارا یارا گاهی به نگاهی دل مارا روشن کن/ چشم تار دل را چو مسیحا به دمیدن آهی روشن کن
نوش دارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل این زودتر میخواستی حــــالا چرا؟
یا لبم را میرسانم بر لب میگون دوستاگر از نسیم زلفت اثری به جان فرستی / به امید وصل جان را، خط جاودان فرستی
قاصد رود از پارس به کشتی به خراسانیا لبم را میرسانم بر لب میگون دوست
یا سرم را میگذارم بر سر پیمان عشق
دوش میگفت که فردا بدهم کام دلتقاصد رود از پارس به کشتی به خراسان
گر چشم من اندر عقبش سیل براند
دوش میگفت که فردا بدهم کام دلت
سببی ساز خدایا که پشیمان نشود
در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید،در کنج دلـم عشـق کسی خانه ندارد
کس جای در این خانۀ ویرانه ندارد
در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید،
باغ صد خاطره خندید. ،
عطر صد خاطره پیچید،
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم،
مـرا مهر سیه چشمان ز سر بیرون نخواهد شد
قضای آسمان است این و دیگرگون نخواهد شد
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من /گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟دلیست در برم از ابگینه نازکتر
که گر غبار نشیند برو، شکسته شود
دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من /گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟
نمیخواهم که در چشمم نشینی
که اینجاهم میان مردمانست
تو را من زهر شیرین خوانم ای عشق ،
كه نامی خوشتر از اینت ندانم
مهتاب که از رنگ تنت مایه گرفته است
این سینه و باز وی ندارد که تو داری
یارب نظر تو برنگردد/ برگشتن روزگار سهل است
تنها نه من اشفته ان زلف درازم
دیوانه چون من هست درین سلسله بسیار
روز تویی ،روزه تویی ، حاصل در یوزه تویی / آب تویی، کوزه تویی ، آب ده این بار مرا
تنها نه من اشفته ان زلف درازم
دیوانه چون من هست درین سلسله بسیار
رواق منـظر چشم مــن آشیــانۀ توست
کرم نما و فرودآ که خانه ، خانۀ توست
در طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوستدر ازل بست دلم با سر زلفت پیوند*****تا ابد سر نکشد ز سر پیمان نرود
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سر بمهر بعالم سمر شوددر طریقت هر چه پیش سالک آید خیر اوست
در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست
در دیاری که نیست کسی یار کسیترسم که اشک در غم ما پرده در شود وین راز سر بمهر بعالم سمر شود
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر آری شود ولیک بخون جگر شود
در دیاری که نیست کسی یار کسی
یارب ای کاش نیفتد به کسی کار کسی
یاد باد آنکه ز ما وقت سفر یاد نکرد
بوداعی دل غمدیده ما شاد نکرد
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |