الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی/ نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم ز میخانه
که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی/ نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
داني كدام خاك بر او رشك ميبرم؟
آن خاك نيكبخت كه در رهگذار اوست
تا تو ز من بریدهای من ز جهان بریدهام/ تا به کنار بودیَم بود به جا قرار دل
دانی که چرا راز نهان با تو نگفتملاله کاران دگر لاله مکارید
باغبانان دو دست از گل بدارید
اگر عهد گلان این بو که دیدم
بیخ گل بر کنید و خار بکارید
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستیدانی که چرا راز نهان با تو نگفتم
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
عمریست پشیمان ز پشیمانی خویشم
من کجا بودم عجب بی تو این چندین زمانما ز یاران چشــم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
من کجا بودم عجب بی تو این چندین زمان
در پی تو همچو تیر در کف تو چون کمان
یاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد؟//دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟نتوان وصف تو گفتن كه در فهم نگنجی
نتوان شبه تو گفتن كه تو در وهم نیایی
ما ز یاران چشــم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم
در کنج دلم عشق کسی خانه ندارد / کس جای درین خانه ویرانه نداردیاری اندر کس نمیبینم یاران را چه شد؟//دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟
سلام منو ندیدی داداش
دوست عزیز اینجا تایپیک مشاعره ی سنتیه نه سروده های خودتون!مرا عهدیست با یارانم ،ای مهندس معماری!*********پشیمان هیچ عشقو مستی نشویم به این آسانی
دلم تا عشق باز آمد در او جز غم نمی بینمدر کنج دلم عشق کسی خانه ندارد / کس جای درین خانه ویرانه ندارد
دلم تا عشق باز آمد در او جز غم نمی بینم
دل بی غم کجا جویم که در عالم نمی بینم
تو برای وصل کردن امدی ؟ ****** یابرای فصل کردن ای عزیز!دوست عزیز اینجا تایپیک مشاعره ی سنتیه نه سروده های خودتون!
در ضمن مهندس معماری !********نمی خواد
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است / ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن استمرغ در دامم مرا پروانه پرواز نيست **درگلويم نغمه هست و رخصت آواز نيست
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است / ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم / طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
تو نوشين لب ، ميان جمع خاموشي ولي چشـمم
ز ِ هـــــر مـوج نگاه دلكِشـت پيغــام مي گيـــرد
دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم / طوطی صفتی طاقت اسرار نداری
یاری اندر کس نمی بینــیم یاران را چه شد؟
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد؟
درد عشقی کشیدم که مپرس/ زهر هجری کشیدم که مپرس
یکی درد و یکی درمون پسندد/ یکی وصل و یکی هجرون پسنددسینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خــدا را همدمی
یکی درد و یکی درمون پسندد/ یکی وصل و یکی هجرون پسندد
مو از درمون و درد و وصل و هجرون/ پسندوم آنچه را جانان پسندد
درد عاشق را، دوائي بهتر از معشوق نيست
شربت بيماري فرهاد را، شيرين كنيد
دی میشد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست
تو برو مصلحت خویشتن اندیش که منتورا به هرچه تو گویی به دوستی سوگند
هرآنچه ازمن خواهی بخواه ولی صبرمخواه
که صبر راه درازی ست...به مرگ پیوسته ست..
تو برو مصلحت خویشتن اندیش که من
ترک جان دادم ازین پیش که دل بسپردم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |