مشاعرۀ سنّتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
روز وصل دوستداران یاد باد

یاد باد آن روزگاران یاد باد

کامم از تلخی غم چون زهر گشت

بانگ نوش شادخواران یاد باد
 

روياي ماه

عضو جدید
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت ... عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت

روز وصل دوستداران یاد باد

یاد باد آن روزگاران یاد باد

کامم از تلخی غم چون زهر گشت

بانگ نوش شادخواران یاد باد

در نفس افسانه اشک بی معنا بود
وای بر من هر چه دیدم در خواب بود
 

iman.mpr

عضو جدید
یادم آمد بارش باران صدای ترس گلبرگ ها
تورا یاد کردم آن شب که هستم تا ته دنیاااا

ابی کز این دیده چو خون می ریزد / خون است بیا ببین که چون می ریزد
پیداست که خون من چه برداشت کند / دل می خورد و دیده برون می ریزد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در چین طره تو دل بی حفاظ من

هرگز نگفت مسکن مالوف یاد باد
 

iman.mpr

عضو جدید
روز وصل دوستداران یاد باد

یاد باد آن روزگاران یاد باد

کامم از تلخی غم چون زهر گشت

بانگ نوش شادخواران یاد باد

در چین طره تو دل بی حفاظ من

هرگز نگفت مسکن مالوف یاد باد

دلبر بی وفا تو که نبودی / پرجور و جفا تو که نبودی
من از دست تو دارم گله بسیار / تو را جور و مرا حوصله بسیار

شب خوش
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مراد دل ز که پرسم که نیست دلداری

که جلوه نظر و شیوه کرم دارد

ز جیب خرقه حافظ چه طرف بتوان بست

که ما صمد طلبیدیم و او صنم دارد
 

azadeh_arch _eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم از باد خزان میلرزد
زان که من زاده تابستانم
شعر من اتش پنهان من است
روز و شب شعله کشد در جانم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من خود شکسته بودم از لشکر غم تو

این حمله بین که هجرت آورد بر شکسته

وز طعنه‌های مردم در حق خود چه گویم

هر کو رسید سنگی انداخت بر شکسته
 

ranalean

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من خود شکسته بودم از لشکر غم تو

این حمله بین که هجرت آورد بر شکسته

وز طعنه‌های مردم در حق خود چه گویم

هر کو رسید سنگی انداخت بر شکسته



هر کس به طریقی دل ما می شکند

بیگانه جدا دوست جدا می شکند

بیگانه اگر می شکند حرفی نیست

از دوست بپرسید چرا می شکند
 

azadeh_arch _eng

عضو جدید
کاربر ممتاز
در پی این همه خون که بر این خاک چکید
ننگمان باد این جان شرممان باد این نان
ما نشستیم و تماشا کردیم
 

ranalean

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مکن خورشید را مهمان مهتاب

که با هم در نسازد آتش و آب
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بخدا که خون رز را به دو عالم ار فروشیم

بخریم هر دو عالم بدهیم خون بهارا
 

منصوره 63

عضو جدید
دلا یاران سه نوعند گر بدانی
زبانید و نانید و جانی

به نانی نان بده از در برانش
محبت کن به یاران زبانی
به جانی جان بده تا می توانی
 

منصوره 63

عضو جدید
در آب چشمه خودت را مرور کن آقا
که بی دلیل تو شاعر نکرده ای مارا

.....نه ،در آب چشمه خودت را نبین که میترسم
برد الهه ی آب آن دو چشم زیبارا
 

روياي ماه

عضو جدید
در آب چشمه خودت را مرور کن آقا
که بی دلیل تو شاعر نکرده ای مارا

.....نه ،در آب چشمه خودت را نبین که میترسم
برد الهه ی آب آن دو چشم زیبارا

افسون کنم از این پس دیدار تو به رویم....
تا کی نظر به کردی این حال آشفته ی ما.....
:w42:
 

منصوره 63

عضو جدید
ای همنفس سکوت دریایی من

ای همدم لحظه های شیدایی من

اینجا نفس فرشته ها میگیرد

ای دوست برس بداد تنهایی من
 

iman.mpr

عضو جدید
ای همنفس سکوت دریایی من

ای همدم لحظه های شیدایی من

اینجا نفس فرشته ها میگیرد

ای دوست برس بداد تنهایی من

نمی خواستم خورشید و ازت بگیرم
نمی خواستم آسمونت ابری باشه
نمی خواستم که چشات بارونی و سرد
سهم تو گرِیه باشه بی صبری باشه
 

koobagher

عضو جدید

نمی خواستم خورشید و ازت بگیرم
نمی خواستم آسمونت ابری باشه
نمی خواستم که چشات بارونی و سرد
سهم تو گرِیه باشه بی صبری باشه
همهمهء شوق یار ...................... کرد مرا بیقرار
گر که ببینم ورا ..................... صبر نباشد به کار
(ک.م)
28/05/1389
14:46​
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا