sh@di
عضو جدید
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد / بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود هو در غم عشق / اما نه چنین زار که این بار افتاد
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت ... عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد / بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود هو در غم عشق / اما نه چنین زار که این بار افتاد
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت ... عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت ... عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت ... عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد باد
دلا تا کی در این زندان
فریب اینو ان بینی
یکی زین چاه ظلمانی برونا تا جهان بینی
در نفس افسانه اشک بی معنا بود
وای بر من هر چه دیدم در خواب بود
یادم آمد بارش باران صدای ترس گلبرگ ها
تورا یاد کردم آن شب که هستم تا ته دنیاااا
روز وصل دوستداران یاد باد
یاد باد آن روزگاران یاد باد
کامم از تلخی غم چون زهر گشت
بانگ نوش شادخواران یاد باد
در چین طره تو دل بی حفاظ من
هرگز نگفت مسکن مالوف یاد باد
من خود شکسته بودم از لشکر غم تو
این حمله بین که هجرت آورد بر شکسته
وز طعنههای مردم در حق خود چه گویم
هر کو رسید سنگی انداخت بر شکسته
در آب چشمه خودت را مرور کن آقا
که بی دلیل تو شاعر نکرده ای مارا
.....نه ،در آب چشمه خودت را نبین که میترسم
برد الهه ی آب آن دو چشم زیبارا
ای همنفس سکوت دریایی من
ای همدم لحظه های شیدایی من
اینجا نفس فرشته ها میگیرد
ای دوست برس بداد تنهایی من
نمی خواستم خورشید و ازت بگیرم
نمی خواستم آسمونت ابری باشه
نمی خواستم که چشات بارونی و سرد
سهم تو گرِیه باشه بی صبری باشه
همهمهء شوق یار ...................... کرد مرا بیقرار
گر که ببینم ورا ..................... صبر نباشد به کار
(ک.م)
28/05/1389
14:46
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که چون همی سپرم
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |