مشاعرۀ سنّتی

[yas87]

یک دست جام باده و یک دست زلف یار
رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست

 

[naghmeirani]

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

 

[$marziyeh67$]

کار با جذبه ی عشق است عزیزان ور نه
بوی پیراهن یوسف گرهی بر باد است

#صائب تبریزی​

 

[حميدرن]

تا در نرسد وعدهٔ هر کار که هست
سودی ندهد یاری هر یار که هست

تا زحمت سرمای زمستان نکشد
پر گل نشود دامن هر خار که هست

 

[naghmeirani]

• تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
  هر دم آید غمی از نو به مبارکبادم

 

[yas87]

می خواهمت چنان که شب خسته خواب را
می جویمت چنانکه لب تشنه آب را

قیصر امین پور

 

[naghmeirani]

از گوشه‌ای برون آی ای کوکبِ هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نَیَفزود

زِنهار از این بیابان وین راهِ بی‌نهایت
ای آفتابِ خوبان می‌جوشد اندرونم

حافظ

 

[$marziyeh67$]

از گوشه‌ای برون آی ای کوکبِ هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نَیَفزود

زِنهار از این بیابان وین راهِ بی‌نهایت
ای آفتابِ خوبان می‌جوشد اندرونم

حافظ

موج را تغییر دادم این میان گفتی به طنز:
"با تشکر از شما راننده ی خوب و فهیم"

گفتم آخر شعر تلخی بود ،با یک پوزخند
گفتی اصلا شعر می فهمید!؟ گفتم: بگذریم

#کاظم بهمنی

 

[ΜΟΗΑΜΜΑD]

ماییم و موج سودا شب تا به روز تنها
خواهی بیا ببخشا خواهی برو جفا کن

 

[naghmeirani]

نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار

چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

 

[$marziyeh67$]

نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار

چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم

من کی ا م؟ یک شبنم از دریای بی‌پایان تو
گر رسد بویی از آن دریا به یک شبنم رواست

گر رسانی ذره‌ای شادی به جانم بی جگر
هم روا باشد چو بر دل بی تو چندین غم رواست
# عطارنیشابوری

 

[yas87]

ترسم که اشک در غمِ ما پرده‌در شود

وین رازِ سر به مُهر به عالَم سَمَر شود

گویند سنگ لَعل شود در مَقامِ صبر

آری شود، ولیک به خونِ جگر شود

 

[$marziyeh67$]

در كار عشق او كه جهانیش مدعی است
اين شكر چون كنیم كه ما را رقیب نیست

#مرحوم استاد هوشنگ ابتهاج

 

[naghmeirani]

تو گرم سخن گفتن و از جام نگاهت
من مست چنانم که شنفتن نتوانم...

| محمدرضا شفیعی کدکنی |‏

 

[yas87]

من همانم که شروعش کردی!نکند دل بِکنی
دل ندهی بی سر و سامان بشوم...!

 

[naghmeirani]

می رسی روزی به آن چیزی که می خواهی ولی
در رسیدن های خود تاخیر پیدا می کنی

چشم می دوزی به او از دور و می پرسی چرا؟
نیمه ی گم گشته ات را دیر پیدا می کنی



| ساناز رئوف |

 

[$marziyeh67$]

اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است
دنیا برای از تو نوشتن مرا کم است !
اکسیر من ! نه این که مرا شعرِ تازه نیست
من از تو می نویسم و این کیمیا کم است

محمدعلی بهمنی

 

[naghmeirani]

تا نفس داری دلا فرياد کن
بستگان سينه را آزاد کن

زنده یاد هوشنگ ابتهاج

 

[yas87]

نه آبادم نه ویرانی نه من بنده نه تو خانی

نه من رودم نه مثل آب نه تو وهنی نه مثل خواب

 

[naghmeirani]

• بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
  فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم

حافظ

 

[$marziyeh67$]

مکن ز غصه شکایت که در طریق طلب
به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید
ز روی ساقی مه وش گلی بچین امروز
که گرد عارض بستان خط بنفشه دمید

 

[yas87]

دلا خو کن به تنهایی که صد رحمت به تنهایی
که بی کس بهتر است از هر وجود پست دنیایی

 

[naghmeirani]

• یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا

یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا

 

[yas87]

از پشت تریبون دلم عشق چنین گفت
محبوب تو زیباست ، قشنگ است ، ملیح است
اعضای وجودم همه فریاد کشیدند
صحیح است ، صحیح است ، صحیح است

 

[plant_biology]

تا تو مراد من دهي كشته مرا فراق تو
تا تو مراد من دهي من به خدا رسيده ام

 

[naghmeirani]

تا تو مراد من دهي كشته مرا فراق تو
تا تو مراد من دهي من به خدا رسيده ام

رسیدنت بخیر عزیز

مستم ز نكهت باد، وزبوى زلف دلدار
گویى فلك نمودست، می در سبوى فردا​

 

[yas87]

آرزویت میشود تا بشنوی این جمله را

«حال من خوب است اما با تو بهتر میشوم»

 

[gelayor14]

مرا چشمی است خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو

 

[naghmeirani]

وه که با این عمرهای کوته بی‌اعتبار
این همه غافل شدن از چون منی شیدا چرا

استاد شهریار

 

[gelayor14]

ای که همه نگاه من خورده گره به روی تو
تا نرود نفس ز تن پا نکشم ز کوی تو