مشاعرۀ سنّتی

[sar sia]

تو آسمانی و من ریشه در زمین دارم
همیشه فاصله ای هست داد از این دارم
قبول کن که گذشته ست کار من از اشک
که سال هاست به تنهایی ام یقین دارم
تو نیز دغدغه ات از دقایقت پیداست
مرا ببخش اگر چشم نکته بین دارم

محمدعلی_بهمنی

 

[naghmeirani]

منم به قامت باران و آه و عشق ... و تو

از اين کلام ...دمی عارفانه مي گيري

 

[Scheme]

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم
در میان لاله و گل آشیانی داشتیم

 

[Saeed.bi]

یاد ایامی که در گلشن فغانی داشتیم
در میان لاله و گل آشیانی داشتیم

ماه چنین کس ندید خوش سخن و کش خرام
ماه مبارک طلوع سرو قیامت قیام

سرو درآید ز پای گر تو بجنبی ز جای
ماه بیفتد به زیر گر تو برآیی به بام

 

[naghmeirani]

• مگر ای سحاب رحمت تو بباری ار نه دوزخ
  به شرار قهر سوزد همه جان ماسوی را

 

[sar sia]

اشك گرم و آه سرد و روي زرد و سوز دل
حاصل عشقند و من اين نكته مي دانم چو شمع
علي اطهري كرماني

 

[naghmeirani]

عــلـی ای هـمـای رحـمـت تـو چـه آیـتـی خـدا را

کــه بــه مــاســوا فـکـنـدی هـمـه سـایـه هـمـا راعــمــر مــا را

استاد شهریار

 

[ΜΟΗΑΜΜΑD]

الایاایها الساقی ادرکاسا و ناولها
که عشق اسان نمود اول ولی افتاد مشکلها

 

[yas87]

ای شش جهت ز نورت چون آینه‌ست شش رو
وی روی تو خجسته از تو کجا گریزم

 

[naghmeirani]

مرا از آن لب شیرین و زلف عارض تو
شکیب و طاقت و صبر و قرار ممکن نیست


دلا بکوش مگر دامنش به دست آری
که وصل بی‌طلب و انتظار ممکن نیست


#عبید_زاکانی

 

[sar sia]

تنی الوده ی درد و دلی لبریز غم دارم
ز اسباب پریشانی ترا ای عشق کم دارم
بخلوت سوزدو کس روشنی از ما نمیبیند
دلی در تیره روزی چون چراغ صبحدم دارم

 

[naghmeirani]

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخواست، مشکل نشیند

 

[yas87]

در هوای دیدنت یک عمر در چله نشستم

چله را در مقدم عشقم شکستن دوست دارم

 

[naghmeirani]

من فقط دزد سر گردنه‌های غزلم
چه کنم یاغی‌ام و شغل شریف‌ام این است


#علی‌اکبر_یاغی_تبار

 

[sar sia]

تو ای چشمان به خوابی سرد و سنگین مبتلا کرده
شبیخون خیالت هم شب از شب زنده داران پرس
تو کز چشم و دل مردم گریزانی چه میدانی
حدیث اشک و آه من برو از باد و باران پرس

 

[naghmeirani]

ســخـن بـا مـن نـمـی گـوئـی الـا ای هـمـزبـان دل
خــدایــا بــا کـه گـویـم شـکـوه بـی هـمـزبـانـی را

استاد شهریار

 

[*محیا*]

ســخـن بـا مـن نـمـی گـوئـی الـا ای هـمـزبـان دل
خــدایــا بــا کـه گـویـم شـکـوه بـی هـمـزبـانـی را

استاد شهریار

آخر به اسارت دل حسرت زده خو کرد
شادم که دگر یاد گریز از قفسم نیست
فریدون توللی

 

[yas87]

تجلی گه خود کرد خدا دیده ی مارا
در این دیده در آیید و ببینید خدارا

صفای اصفهانی

 

[sar sia]

از عشق خوب رویان من دست شسته بودم
پایم به گل فرو شد در کوی تو قضا را
از نیکوان عالم کس نیست همسر تو
بر انبیای دیگر فضل است مصطفا را
در دور خوبی تو بی‌قیمتند خوبان
گل در رسید و لابد رونق بشد گیا را
ای مدعی که کردی فرهاد را ملامت
باری ببین و تن زن شیرین خوش لقا را

سیف فرقانی

 

[naghmeirani]

از خدا عمری بجان وصل ترا میخواستم
شد میسر آنچه عمری از خدا میخواستم

 

[*محیا*]

می رسد روزی که شرط عاشقی دلدادگی ست

آن زمان، هر دل فقط یک بار عاشق می شود

 

[sar sia]

دل به رهش پر زد و میگفت باز
کاش که من بال و پری داشتم

 

[naghmeirani]

من و تو ساحل و دریای همیم اما نه!
ساحل اینقدر که درفاصله با دریا نیست!


#محمدعلی_بهمنی
‌

 

[yas87]

تو را من دوست می دارم


چقدرش را نمی دانم ....

نمیمیرم برای تو

برایت زنده می مانم !

همین اندازه بی شیله

همین اندازه بی اغراق

نگاهت مثل میخی تیز

فرو رفته ست در جانم ..!

 

[*محیا*]

ما مرد زهد و توبه و طامات نیستیم
با ما به جام باده صافی خطاب کن

کار صواب باده پرستیست حافظا
برخیز و عزم جزم به کار صواب کن

 

[yas87]

• نشاط جوانی ز پیران مجوی
  که آب رفته باز نیاید به جوی

 

[naghmeirani]

یک نکته بگویمت به تحقیق بسنج
گر عاقل و کاملی مرنجان و مرنج

 

[*محیا*]

• جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را
  نجستم زندگانی را و گم کردم جوانی را

 

[yas87]

اي عشق همه بهانه از تست
من خامُشم اين ترانه از تست

 

[naghmeirani]

تا توانی مده از کف به بهار ای ساقی
لب جوی و لب جام و لب یار ای ساقی

سلمان ساوجی