مشاعرۀ سنّتی

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان

وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان

دل آزرده ما را به نسیمی بنواز

یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
 

sar sia

کاربر بیش فعال
نوبهار آمد و از سبزه زمين زيبا شد
بوستان بار دگر دلکش و روح افزا شد
سبزه روييد و چمن سبز شد و غنچه شکفت
باغ يک پارچه آتشکده از گلها شد
بوی گل آورد از طرف چمن باد بهار
موسم گردش دشت و دمن و صحرا شد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یار اگر جلوه کند دادن جان این همه نیست
عشق اگر خیمه زند ملک جهان این همه نیست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
نسیم زلف جانان کو که چون برگ خزان دیده

بـه پـای سـرو خـود دارم هـوای جـانـفـشـانی را


استاد شهریار
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر ان ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ای که مرا خـوانـده ای ، راه نـشـانـم بـده

در شـب ظـلـمــانی ام ، مـاه نــشـانـم بـده
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هردم از این باغ بری میرسد
نغزتر از نغزتری میرسد
نظامی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در تو هزار مزرعه خشخاش تازه است
آدم به خنده های تو معتاد می شود...
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درد عشقی کشیده‌ام که مپرس
زهر هجری چشیده‌ام که مپرس
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ســخـن بـا مـن نـمـی گـوئـی الـا ای هـمـزبـان دل
خــدایــا بــا کـه گـویـم شـکـوه بـی هـمـزبـانـی را

استاد شهریار
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بی تو به جان آمد وقت است که بازآیی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یــک تــار مــوی او بــه دو عــالـم نـمـی دهـنـد
بـا عـشـقـش ایـن مـعـامـلـه گفتیم و سرگرفت

استاد شهریار
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو مپندار که من شعر بخود می گویم

تا که هشیارم و بیدار یکی دم نزنم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
محبت آتشي کاشانه سوز است
دهد گرمي، وليکن خانه سوز است

رهی معیری
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا توانی دلـــی بدست آور...دل شکستن هنــــــر نمی باشد!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در آن زمان که بمیرم، در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مگر مستی نمی‌دانی که چون زنجیر جنبانی
ز مجنونان زندانی جهانی را بشورانی
مولانا
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یـاد بـگـذشـتـه چـو آن دور نمای وطن است
کــه شــود بــرافـق شـام غـریـبـان تـرسـیـم

استاد شهریار
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من باشم و وی باشد و می باشد و نی
کی باشد و کی باشد و کی باشد و کی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
یـکـی شـکـسـتـه نـوازی کـن ای نسیم عنایت
کــه در هــوای تـو لـرزنـده تـر ز شـاخـه بـیـدم

استاد شهریار
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من از روییدن خار سر دیوار دانستم
که ناکس کس نمی گردد از این بالا نشینی ها
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
از کفر عشق باز ندارم که روز حشر
آموزگار کفر من است آن که سائل است

عرفی شیرازی
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
حافظ
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا می بینی و هردم زیادت می کنی دردم
تورا می بینم و میلم زیادت میشود هر دم...
حافظ
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من طائر فرخنده ام در کنج حبس افتاده ام
باشد مگر که وارهم روزی قفس در بشکنم

👤مولانا
 

yas87

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من نمی‌دانم چرا رخ را تو پنهان می‌کنی

روی خود از من گرفته دل پریشان می‌کنی
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا