مشاعرۀ سنّتی

[naghmeirani]

نه ملک پادشا را در چشم خوبرویان

وقعیست ای برادر نه زهد پارسا را

آیینۀ نگاهت پیوندِ صبح و ساحل

لبخندِ گاه گاهت صبحِ ستاره باران

تقدیم به دوستانِ گلم

​

 

[*زهره*]

نگارخانه چینی که وصف می‌گویند

نه ممکنست که مثل نگار ما باشد

 

[fgni]

دست از طلب ندارم تا کام من برآید, یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

 

[naghmeirani]

دو دستم ساقۀ سبزِ دعایت​

گلِ اشکم نثارِ خاکِ پایت

دلم در شاخۀ یادِ تو پیچید

چو نیلوفر شکفتم در هوایت
​

تقدیم به دوستانِ گلم​

 

[*زهره*]

تیغ قهر ار تو زنی قوت روحم گردد

جام زهر ار تو دهی قوت روانم باشد

 

[naghmeirani]

در آتشِ عشقِ تو ،می سوزد و می سازد

تا جان به رهت بازد ، پروانه چنین باید

تقدیم به دوستانِ گلم​

 

[*زهره*]

دوست می‌دارم من این نالیدن دلسوز را

تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را

 

[barg]

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند؟!​

 

[araz_heidari]

آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند
آیا بود که گوشه ی چشمی به ما کنند؟!​

دردم نهفته به زطبیبان مدعی
باشد که از خزانه ی غیبش دوا کنند
​

 

[barg]

دیدار شد میسر و بوس و کنار هم
از بخت شکر دارم و از روزگار هم!!!

 

[araz_heidari]

دیدار شد میسر و بوس و کنار هم
از بخت شکر دارم و از روزگار هم!!!

من از ورع مي و مطرب نديدمي زين پيش
هواي مغبچگانم در اين و آن انداخت
​

 

[barg]

تنت در جامه چون در جام باده
دلت در سینه چون در سیم آهن​

 

[araz_heidari]

تنت در جامه چون در جام باده
دلت در سینه چون در سیم آهن​

نه من سبوكش اين دير رندسوزم و بس
بسا سرا كه در اين كارخانه سنگ و سبوست
​

 

[ehsan-shimi]

نه من سبوكش اين دير رندسوزم و بس

بسا سرا كه در اين كارخانه سنگ و سبوست​

تو کز محنت دیگران بی غمی == نشاید که نامت نهند ادمی

 

[gh_engineer]

تو کز محنت دیگران بی غمی == نشاید که نامت نهند ادمی

یاقوت جان فزایش از آب لطف زاده
شمشاد خوش خرامش در ناز پروریده​

 

[eksir]

هر کی پری طلب کند چهره خود بدو نما

هر کی ز مشک دم زند زلف گشا که همچنین

 

[araz_heidari]

هر کی پری طلب کند چهره خود بدو نما

هر کی ز مشک دم زند زلف گشا که همچنین

نصيحت گوش كن جانا كه از جان دوس تتر دارند
جـــــــــــــوانان ســـــــعادتمند پند پير دانا را
​

 

[م.سنام]

ای سرو نازحسن که خوش میروی بناز
عشاق رابه نازتوهرلحظه صد نیاز

 

[MOON.LIGHT]

ز کار ما و دل غنچه صد گره بگشود
نسیم گل چو دل اندر پی هوای توست

 

[م.سنام]

تابغارت ره میخانه نمی دانستم
ورنه مستوری ماتابه چه غایت

 

[MOON.LIGHT]

تو پیدا مکن راز دل بر کسی
که او خود بگوید بر هر کسی

 

[armstrong]

یاری اندر کس نمی بینم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد

 

[eksir]

دمی با دوست در خلوت، به از صد سال در عشرت
من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم

 

[gh_engineer]

دمی با دوست در خلوت، به از صد سال در عشرت
من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم

مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند
زمانه تا قصب نرگس قبای تو بست​

 

[pink girl]

تويي آن جوهر پاكيزه كه در عالم قدس
ذكر خير تو بود حاصل تسبيح ملك

 

[MOON.LIGHT]

تويي آن جوهر پاكيزه كه در عالم قدس
ذكر خير تو بود حاصل تسبيح ملك

کو کريمی که ز بزم طربش غمزده‌ای
جرعه‌ای درکشد و دفع خماری بکند

يا وفا يا خبر وصل تو يا مرگ رقيب
بود آيا که فلک زين دو سه کاری بکند

 

[meh_61]

دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دير مغان و شراب ناب کجا[FONT=&quot][/FONT]

 

[naghmeirani]

از حیای لب شیرین تو ای چشمه نوش

غرق آب و عرق اکنون شکری نیست که نیست

 

[*زهره*]

تا گرفتم خلوتی تاریک روشن‌تر شدم
قطره‌ای بودم چو رفتم در صدف گوهر شدم

 

[noosh_l]

تا گرفتم خلوتی تاریک روشن‌تر شدم
قطره‌ای بودم چو رفتم در صدف گوهر شدم

مرا چشميست خون افشان زدست آن كمان ابرو
جهان پرفتنه خواهد شد از آن چشم و از آن ابرو