noosh_l
عضو جدید
از چرخ به هر گونه همیدار امید
وز گردش روزگار میلرز چو بید
دوش در حلقه ما قصه گيسوي تو بود
تا دل شب سخن از سلسله موي تو بود
دل كه از ناوك مژگان تو در خون ميگشت
باز مشتاق كمانخانه ابروي تو بود
از چرخ به هر گونه همیدار امید
وز گردش روزگار میلرز چو بید
هرچه هست از قامت ناساز بی اندام ماست
ورنه تشریف تو بر بالای کس کوتاه نیست
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خود عزم وطن نمی کند
ترسم آن سیمین بدن باشد در آغوش رقیب
دیده ام تقویم را،امشب قمر در عقربست
در عشق و مستی داده ام ،بود و نبودِ خویشتن
ای ساقیِ مستان بگو ، دیوانه ام یا عاقلم؟
راستی گریه گشایندهی اسرار دل است
شمع را حوصلهی گریه فروخوردن نیست
تا پیش بخت بز روم تهنیت کنان
کو مژده ای ز مقدم عید وصال تو
درشاهراه دولت سرمد به تخت بخت
باجام می به کام دل دوستان شدم
یک دل و این همه غم ؟یک نگه و این همه اشک؟
آسمان تار شد از تیرگیِ اخترِ ما
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |