یا رب ز کمال لطف خاصم گردان
واقف بحقایق خواصم گردان
از عقل جفا کار دل افگار شدم
دیوانهٔ خود کن و خلاصم گردان
			
			واقف بحقایق خواصم گردان
از عقل جفا کار دل افگار شدم
دیوانهٔ خود کن و خلاصم گردان
	تا دل نٖشود عاشق دیوانه نمی گردد
تا نگذرد از تن جان جانانه نمی گردد
نمی دانم چه در پیمانه کردی جانمنه بسته ام به کـَس دل ، نه بسته دل به من کـَس
چو تخته پاره بر موج ، رها... رها... رها... من
![]()
من برای عشق می میرم، برای شعر نه
دفتر شاعر برای او مزار کوچکیست
| Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ | 
|---|---|---|---|---|
| 		
									
										
			 | 
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
| 		
									
										
			 | 
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |