مِی خواهم و کنجی که به جز یار نباشدتار و پود هستیم بر باد رفت اما نرفت
عـاشقی ها از دلم دیوانگی ها از سرم
رهی معیری
تمام از گردش چشم تو شد کار من اي ساقي
زدست من بگير اين جام را کز خويشتن رفتم
![]()
ابریست کوچه کوچه، دل من ـ خدا کند
نم نم، غزل ببارد و توفان به پا کند...![]()
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم
کاین چنین رفته ست در عهد ازل تقدیر ما
در دلم بود که بی دوست نباشم هرگزاز من گذشت و من هم از او بگذرم ولی
با چون منی غیر محبت روا نبود
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |