مشاعرۀ سنّتی

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا کی ای جان اثر وصل تو نتوان دیدن .............................. که ندارد دل من طاقت هجران دیدن


نشود فاش کسی آنچه میان من و توست تا اشارات نظر نامه رسان من وتوست
گوش کن با لب خاموش سخن می گویم پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید حالیا چشم جهانی نگران من و توست
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست
گو بهار دل و جان باش و خزان باش، ار نه ای بسا باغ و بهاران که که خزان من و توست
این همه قصه ی فردوس و تمنای بهشت گفتگویی و خیالی ز جهان من و توست
نقش ما گو ننگارند به دیباچه ی عقل هر کجا نامه ی عشقست نشان من و توست
سایه ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر وه از این آتش روشن که به جان من و توست


|زبان نگاه از هوشنگ ابتهاج..|
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
جهان را نیست کاری جز دو رنگی
گهی رو می نماید گه به زنگی
یا رب، در خلق تکیه گاهم نکنی
محتا
ج گدا و پادشاهم نکنی
موی سیه
م سپید کردی به کرم
با موی سپید رو سیاهم نکنی

از دیوان ابوسعید ابولخیر

 

najme74

عضو جدید
یا رب، در خلق تکیه گاهم نکنی
محتا
ج گدا و پادشاهم نکنی
موی سیه
م سپید کردی به کرم
با موی سپید رو سیاهم نکنی

از دیوان ابوسعید ابولخیر
یارب سببی ساز که یارم به سلامت>>><<<باز آیدو برهاندم از بند ملالت
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در بر عشق بسی دم زدم از رتبت عقل
گفت خاموش که او طفل دبستان من است

تو اندر نبردی و ما پر ز درد / جوانان و کی زادگان زیر گرد
برین تخمه این ننگ تا جاودان / بماند ز کردار نابخردان
 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو اندر نبردی و ما پر ز درد / جوانان و کی زادگان زیر گرد
برین تخمه این ننگ تا جاودان / بماند ز کردار نابخردان
نیست دلداری که دلداری کند
نیست غم خواری که غم خواری کند
گر یاران بسیارند هر طرف
نیست یاری تا مرا یاری کند
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
نیست دلداری که دلداری کند
نیست غم خواری که غم خواری کند
گر یاران بسیارند هر طرف
نیست یاری تا مرا یاری کند


دوش ، از دل شـوریده سـراغی نگرفتی
بر سینه ، غمی هشتی و داغی نگرفتی
 

najme74

عضو جدید
تیر غمت نشانه دل زار من گرقت .............................. آباد گشت این دل و بازار من ، گرفت

از خودم
تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است>>><<<جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست
دی میشد وگفتم صنما عهد به جای آر>>><<<گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست
 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تیمار غریبان اثر ذکر جمیل است>>><<<جانا مگر این قاعده در شهر شما نیست
دی میشد وگفتم صنما عهد به جای آر>>><<<گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست

تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق
هردم آید غمی از نو به مبارک بادم
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق
هردم آید غمی از نو به مبارک بادم


من به دنبال دل گمشده‌اي مي‌گردم
يك پريدن به من از بال كبوتر بدهيد
تا درختان جوان، راه مرا سد نكنند
برگ سبزي به من از فصل صنوبر بدهيد
 

pari.arch

عضو جدید

من به دنبال دل گمشده‌اي مي‌گردم
يك پريدن به من از بال كبوتر بدهيد
تا درختان جوان، راه مرا سد نكنند
برگ سبزي به من از فصل صنوبر بدهيد

ده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نیکی به جای یاران فرصت شمار یارا


افسوس كه نامه جواني طي شد
و آن تازه بهار زندگاني دي شد
وآن مرغطرب كه نام او بود شباب
فرياد ندانم كي آمدوكي شد
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
افسوس كه نامه جواني طي شد
و آن تازه بهار زندگاني دي شد
وآن مرغطرب كه نام او بود شباب
فرياد ندانم كي آمدوكي شد

دل هوس سبزه و صحرا ندارد .............................. میل به گلگشت و تماشا ندارد
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل هوس سبزه و صحرا ندارد .............................. میل به گلگشت و تماشا ندارد

در آن تیرگی رستم او را بدید / سبک، تیغ تیز از میان برکشید
بغرید بر سان ابر بهار / زمین کرد بر آتش کارزار
بدان اژدها گفت: بر گوی نام / کز این پس نبینی تو گیتی به کام
نشاید که بی نام، بر دست من / روانت بر آید ز تاریک تن
 

الناز تبریز

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
در آن تیرگی رستم او را بدید / سبک، تیغ تیز از میان برکشید
بغرید بر سان ابر بهار / زمین کرد بر آتش کارزار
بدان اژدها گفت: بر گوی نام / کز این پس نبینی تو گیتی به کام
نشاید که بی نام، بر دست من / روانت بر آید ز تاریک تن


ناله به دل شد گره، راه نیستان کجاست؟
سینه به‌ من شد قفس،طرف بیابان کجاست؟
 

Saeed.bi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تابه غایت ره میخانه نمیدانستم>>><<<ورنه مستوری ما تا به چه غایت باشد

دگر باره اکوان بدو باز خورد / نگشتی بدو گفت سیر از نبرد
برستی ز دریا و چنگ نهنگ / به دشت آمدی باز پیچان به جنگ
تهمتن چو بشنید گفتار دیو / برآورد چون شیر جنگی غریو
ز فتراک بگشاد پیچان کمند / بیفگند و آمد میانش به بند
بپیچید بر زین و گرز گران / برآهیخت چون پتک آهنگران
بزد بر سر دیو چون پیل مست / سر و مغزش از گرز او گشت پست
 

IRANIAN VOCAL

عضو جدید
کاربر ممتاز
دگر باره اکوان بدو باز خورد / نگشتی بدو گفت سیر از نبرد
برستی ز دریا و چنگ نهنگ / به دشت آمدی باز پیچان به جنگ
تهمتن چو بشنید گفتار دیو / برآورد چون شیر جنگی غریو
ز فتراک بگشاد پیچان کمند / بیفگند و آمد میانش به بند
بپیچید بر زین و گرز گران / برآهیخت چون پتک آهنگران
بزد بر سر دیو چون پیل مست / سر و مغزش از گرز او گشت پست


تو ای جان و دل من هستی من .............................. تو ای در شام غم ها مستی من
 

آنه...

عضو جدید
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد روی تو بر آب. میزدم
مریم که از خواب پا میشه مثل طلبکارا میشه!
داد می زنه کو شونه کو آینه؟
کاروانسراست یا خونه؟

چرا در گنجه بازه ماشین دودی درازه!؟

چرا سگه هاپ هاپ میکنه؟چرا صابونه کف میکنه؟!
چرا ماشین داغ می کنه؟

وقتی میگم به من چه؟!مریم خانوم به من چه!؟
پا میشه مشتم میزنه لگد به پشتم میزنه

حالا بگین بچه ها کار مریم درسته؟
 

old eng

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
نقشی به یاد روی تو بر آب. میزدم
میازار دلی را که تو جانش باشی
معشوقه ی پیدا و نهانش باشی
زان میترسم که از دل آزاری تو
دل خون شود و تو در میانش باشی
ابوسعید
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا