مشاعرۀ سنّتی

[baran256016]

شبي پرسيدمش از بيقراري
به غير از من كسي را دوست مي داري
دوچشمش بر هم افتاد از خجالت
ميان گريه هايش گفت : آري

یارم تویی در عالم، یار دگر ندارم
تا در تنم بود جان، دل از تو بر ندارم​

 

[رجایی اشکان]

شبي پرسيدمش از بيقراري
به غير از من كسي را دوست مي داري
دوچشمش بر هم افتاد از خجالت
ميان گريه هايش گفت : آري

[FONT=&quot]یک گامِ دگر مانده،در معرض تابوتم[/FONT]
[FONT=&quot]کبریت بکِش بانو،من بشکه‌ی باروتم[/FONT]

 

[baran256016]

یک گامِ دگر مانده،در معرض تابوتم
کبریت بکِش بانو،من بشکه‌ی باروتم

ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیم

 

[eli jooni]

ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود انچه میپنداشتیم

من از ان حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون ارد زولیخارا

 

[baran256016]

من از ان حسن روز افزون که یوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون ارد زولیخارا

انچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود

 

[eli jooni]

انچنان مهر توام در دل و جان جای گرفت
که اگر سر برود از دل و از جان نرود

دردایره قسمت مانقطه پرگاریم
لطف انچه توبنمایی حکم انچه توفرمایی

 

[baran256016]

دردایره قسمت مانقطه پرگاریم
لطف انچه توبنمایی حکم انچه توفرمایی

یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

 

[نگار88]

یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

راستی کن که راستان رستند / در جهان راستان قوی دستند

 

[baran256016]

راستی کن که راستان رستند / در جهان راستان قوی دستند

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندران ظلمت شب اب حیاتم دادند

 

[eli jooni]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
وندران ظلمت شب اب حیاتم دادند

دوستی بامردم نادان سفالین کاسه ایست بشکندگرنشکنددورش توان انداختن

 

[baran256016]

دوستی بامردم نادان سفالین کاسه ایست بشکندگرنشکنددورش توان انداختن

نا برده رنج گنج میسر نمیشود
مزد ان گرفت جان برادر که کار کرد

 

[نگار88]

نا برده رنج گنج میسر نمیشود
مزد ان گرفت جان برادر که کار کرد

دوش مرغی به صبح می نالید / عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش

 

[eli jooni]

دوش مرغی به صبح می نالید / عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش

شب بود وشمع بودومن بودم وغم
شب رفت وشمع سوخت ومن ماندم وغم

 

[نگار88]

شب بود وشمع بودومن بودم وغم
شب رفت وشمع سوخت ومن ماندم وغم

ماییم و نوای بی نوایی / بسم الله اگر حریف مایی

 

[رجایی اشکان]

دوش مرغی به صبح می نالید / عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش

[FONT=&quot]شب‌ زنده داری میکنی تا صبح زاری میکنی[/FONT]
[FONT=&quot]تو بیقراری میکنی من بیقرارت نیستم[/FONT]
[FONT=&quot]پاییز تو سر میرسد قدری زمستانی و بعد[/FONT]
[FONT=&quot]گل میدهی نو میشوی من در بهارت نیستم[/FONT]

 

[نگار88]

شب‌ زنده داری میکنی تا صبح زاری میکنی
تو بیقراری میکنی من بیقرارت نیستم
پاییز تو سر میرسد قدری زمستانی و بعد
گل میدهی نو میشوی من در بهارت نیستم

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی / ز بامی که برخاست مشکل نشیند

 

[رجایی اشکان]

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی / ز بامی که برخاست مشکل نشیند

[FONT=&quot]در کویر حیاتم با بار سنگین این غم [/FONT]
[FONT=&quot]آواره ای بی پناهم نفرین بر این زندگی[/FONT]

 

[نگار88]

در کویر حیاتم با بار سنگین این غم
آواره ای بی پناهم نفرین بر این زندگی

یکی درد و یکی درمان پسندد / یکی وصل و یکی هجران پسندد

 

[tanin67]

یکی درد و یکی درمان پسندد / یکی وصل و یکی هجران پسندد

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر با یار وفادار چه کرد

 

[رجایی اشکان]

دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد
چون بشد دلبر با یار وفادار چه کرد

[FONT=&quot]دنیا پل باریکی بین بد و بدترهاست[/FONT]
[FONT=&quot]اِی بر پدرت دنیا،آن باغ جوانم کو؟[/FONT]

 

[رجایی اشکان]

یکی درد و یکی درمان پسندد / یکی وصل و یکی هجران پسندد

در پیچ و خمِ گله یک‌بار تو را دیدم
بین دو خیابان گرگ هی چشم چرانیدم

 

[tanin67]

در پیچ و خمِ گله یک‌بار تو را دیدم
بین دو خیابان گرگ هی چشم چرانیدم

من همانم که اگر دوست مرا یاد کند
به صفای قدمش دیده ی خود شاد کنم

 

[رجایی اشکان]

من همانم که اگر دوست مرا یاد کند
به صفای قدمش دیده ی خود شاد کنم

[FONT=&quot]ما سزاواریم اگر گریانیم این چنین خسته و سرگردانیم ،[/FONT]
[FONT=&quot]ما که دانسته به دام افتادیم ، چرا از عاشقی رو گردانیم ؟[/FONT]

 

[نگار88]

ما سزاواریم اگر گریانیم این چنین خسته و سرگردانیم ،
ما که دانسته به دام افتادیم ، چرا از عاشقی رو گردانیم ؟

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید / قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

 

[رجایی اشکان]

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید / قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

[FONT=&quot]در پیچ و خمِ گله یک‌بار تو را دیدم[/FONT]
[FONT=&quot]بین دو خیابان گرگ هی چشم چرانیدم[/FONT]

 

[نگار88]

در پیچ و خمِ گله یک‌بار تو را دیدم
بین دو خیابان گرگ هی چشم چرانیدم

تکراری بود ولی قبوله...
من مست می عشقم هوشیار نخواهم شد / وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد

 

[رجایی اشکان]

تکراری بود ولی قبوله...
من مست می عشقم هوشیار نخواهم شد / وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد

[FONT=&quot]دنیا کمکم کرده است،از جمع کمم کرده است[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]بی‌حاصل و بی‌مقدار،یک صفرِ پس از اعشار[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]دلداده و دلگیرم،حیف است نمی‌میرم[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]اِی مادرِ دلتنگم،دلبازترین تابوت[/FONT]

 

[نگار88]

دنیا کمکم کرده است،از جمع کمم کرده است

بی‌حاصل و بی‌مقدار،یک صفرِ پس از اعشار

دلداده و دلگیرم،حیف است نمی‌میرم

اِی مادرِ دلتنگم،دلبازترین تابوت

تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن / به دمی یا درمی یا قدمی یا قلمی

 

[رجایی اشکان]

تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن / به دمی یا درمی یا قدمی یا قلمی

[FONT=&quot] [/FONT][FONT=&quot] یک روز می‌ آیی که من دیگر دچارت نیستم[/FONT]

[FONT=&quot]از صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم[/FONT]
[FONT=&quot]ی[/FONT][FONT=&quot][/FONT][FONT=&quot]ک روز می‌ آیی که من نه عقل دارم نه جنون[/FONT]

[FONT=&quot]نه شک به چیزی نه یقین مست و خمارت نیستم[/FONT]

 

[نگار88]

یک روز می‌ آیی که من دیگر دچارت نیستم

از صبر لبریزم ولی چشم انتظارت نیستم
یک روز می‌ آیی که من نه عقل دارم نه جنون

نه شک به چیزی نه یقین مست و خمارت نیستم

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی / نروم جز به همان ره که توام راهنمایی