مشاعرۀ سنّتی

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
من عاشق این میکده و لطف شمایم
بی دنبک و اواز نتوانم بنوازم....
هرچند که ساقی دهدم جام شرابی
بی لطف شما من نتوانم نتوانم...


ممنونم...


ما بی تو به دل برنزدیم آب صبوری

چون سنگ دلان دل بنهادیم به دوری


بعد از تو که در چشم من آید که به چشمم

گویی همه عالم ظلماتست و تو نوری

- سعدی

ممنون از همراهیتون شب خوش


ببخشید طبق معمول تشکرام تموم شد!


 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز



ما بی تو به دل برنزدیم آب صبوری

چون سنگ دلان دل بنهادیم به دوری



بعد از تو که در چشم من آید که به چشمم

گویی همه عالم ظلماتست و تو نوری

- سعدی


ممنون از همراهیتون شب خوش


ببخشید طبق معمول تشکران تموم شد!



يار شيرين سخنم نظر لطف خدا شامل حالت باشد
روزگارت شاد وهمه بر وفق مرادت باشد



تشكر دوست عزيز از انتخاب شعراي قشنگت
شب خوش
:gol:

 
آخرین ویرایش:

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
مباش ای دوست ناراحت و غمگین
که با اشعارت اینجا می شود رنگین
مخور غصه که ما هم مثل تو هستیم
برای گفتن یک بیت دست از همه شستیم

شعر من گرچه تهش غمگین است
لیک ای دوست تو را دست خدا میسپرم
رفتنم دست خودم نیست ولی از ته دل
من برای تو سحر ورد و دعا میخوانم

....سحرتون خوش،با اجازتون من برم سحری بخورم خدانگهدار....
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
شعر من گرچه تهش غمگین است
لیک ای دوست تو را دست خدا میسپرم
رفتنم دست خودم نیست ولی از ته دل
من برای تو سحر ورد و دعا میخوانم

....سحرتون خوش،با اجازتون من برم سحری بخورم خدانگهدار....

مرا هم کن دعا با ربّنايت
خدا باشد خدا پشت و پناهت
خدا حافظ روم تا شام ديگر
نميرم گر، بيايم در نگاهت

تشكر دوست عزيز از همراهيت
روزگار بر وفق مرادت باشد
:gol:
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا هم کن دعا با ربّنايت
خدا باشد خدا پشت و پناهت
خدا حافظ روم تا شام ديگر
نميرم گر، بيايم در نگاهت


تا در ره عشق آشنای تو شدم
با سد غم و درد مبتلای تو شدم

لیلی‌وش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم
 

Sima

مدیر تالار مهندسی هسته ای همکار مدیر تالار زبان
مدیر تالار
کاربر ممتاز
تا در ره عشق آشنای تو شدم
با سد غم و درد مبتلای تو شدم

لیلی‌وش من به حال زارم بنگر
مجنون زمانه از برای تو شدم

ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
 

Sima

مدیر تالار مهندسی هسته ای همکار مدیر تالار زبان
مدیر تالار
کاربر ممتاز
یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند
این بار می برند که زندانیت کنند

در دایره ی قسمت مانقطه ی تسلیمیم
ره انچه تو بنمایی حکم انچه تو فرمایی
:gol:
 
آخرین ویرایش:

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
در دایره ی قسمت مانقطه ی تقدیریم
ره انچه تو بنمایی حکم انچه تو فرمایی
:gol:
یه کوچولو با شعر حافظ فرق داشت;)

یا رب آن نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از دست حسود چمنش
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
یه کوچولو با شعر حافظ فرق داشت;)

یا رب آن نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از دست حسود چمنش

بازم کسی نیست...

شادمانیم که در سنگدلی چون دیوار
باز هم پنجره ای در دل سیمانی ماست

موج با تجربه ی صخره به دریا برگشت
کمترین فایده ی عشق پشیمانی ماست
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
مرا امید بهبودی نماندست ای خوش آن روزی

که می‌ گفتم علاج این دل بیمار می‌ باید


- شیخ بهائی





 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
رفت دلم همچو گوی در خم چوگان دوست

وه که ز من برگرفت رفت به قربان دوست


- شاطر عباس صبوحی
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
رفت دلم همچو گوی در خم چوگان دوست

وه که ز من برگرفت رفت به قربان دوست


- شاطر عباس صبوحی
تنهایی‌ ام را از غزل سرشار می‌کرد
تا زیر لب نام مرا تکرار می‌کرد
با چشم های از افق روشن ‌تر خود
هر صبح او خورشید را بیدار می‌کرد
...
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
دل ز غم رنجور و تو فارغ ازو وز حال ما

بازپرس آخر که چون شد حال آن بیمار ما

- عراقی

ممنون از همراهی فعلا.

:gol:



 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
دل ز غم رنجور و تو فارغ ازو وز حال ما

بازپرس آخر که چون شد حال آن بیمار ما

- عراقی

ممنون از همراهی فعلا.

:gol:




خواهش میکنم :gol:

ای کشتی جان! حوصله کن می‌رسد آن‌روز
روزی که تورا نیز به دریا بسپارم
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز
مهجور تو را شب خیالی که مپرس
رنجور تو را روز ملالی که مپرس

گفتی هاتف چه حال داری بی من
در گوشه‌ای افتاده به حالی که مپرس
سالها رفت و ز یادم نرود دوست هنوز
تا چه کردم که مرا دشمن جان اوست هنوز
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
زهمه دست کشیدم که تو باشی همه ام
با تو بودن ز همه دست کشیدن دارد

[FONT=&quot]در پیچ و خمِ گله یک‌بار تو را دیدم[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]بین دو خیابان گرگ هی چشم چرانیدم[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]محضِ دو قدم با تو از مدرسه در رفتم[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]چشمت به عروسک بود،تا جیبِ پدر رفتم[/FONT]
 
  • Like
واکنش ها: Sima

Sima

مدیر تالار مهندسی هسته ای همکار مدیر تالار زبان
مدیر تالار
کاربر ممتاز
[FONT=&quot]در پیچ و خمِ گله یک‌بار تو را دیدم[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]بین دو خیابان گرگ هی چشم چرانیدم[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]محضِ دو قدم با تو از مدرسه در رفتم[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]چشمت به عروسک بود،تا جیبِ پدر رفتم[/FONT]

میروم از کویش اما تاب تنهائیم نیست
گرشکیبایی تو ای دل من شکیبائیم نیست.
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
میروم از کویش اما تاب تنهائیم نیست
گرشکیبایی تو ای دل من شکیبائیم نیست.
تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید
دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید

نشستم،باده خوردم،خون گریستم،کنجی افتادم
تحمل می رود اما شب غم سر نمی آید
 
  • Like
واکنش ها: Sima
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا