مشاعرۀ سنّتی

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
يك روز به دورها،سفر خواهم كرد
دلتنگي خويش را ، به در خواهم كرد
[FONT=&quot]در کویر حیاتم با بار سنگین این غم [/FONT]
[FONT=&quot]آواره ای بی پناهم نفرین بر این زندگی[/FONT]
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مستم از باده ،که مستی هم بلاست
باده ی عاشق زهر باده جداست
بی وفا ، مستی مگر از باده ی عشقت نبود
کین چنین دل را شکستی،کین شکستن هم خطاست

تا توانی دفع غم از خاطری غمناك كن

در جهان گریاندن آسان است اشكی پاك كن


منم مست و پريشان حال ،از اين شب
نگه كن ، مانده ام بي تاب، در تب

بداهه
ببخشيد دوستان -امشب نتنم مشكل داره هي ديس ميشم

باز هم تو داری تب میکنی
این چنین روز را شب میکنی

بداهه جواب شعرتون :D


 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
داری خبر که شب همه شب دور از آن نگاه
مانند شمع سوختم و اشک ریختم
می سوزم و لب نمیگشایم که مباد
آهی کشم و دلی به درد آید از او


باز هم تو داری تب میکنی
این چنین روز را شب میکنی
بداهه جواب شعرتون :d
[/QUOTE]

یکسان گذشت در سیهی صبح و شام ما
لبخند آفتاب ندیده است بام ما
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

تا توانی دفع غم از خاطری غمناك كن

در جهان گریاندن آسان است اشكی پاك كن




باز هم تو داری تب میکنی
این چنین روز را شب میکنی

بداهه جواب شعرتون :D



[FONT=&quot]نام تو بر لب او بود ، که تنها می رفت[/FONT]
[FONT=&quot]برو خوش باش که او بی تو از اینجا می رفت[/FONT]
[FONT=&quot]وقت رفتن نه فقط از غم تو ماتم داشت[/FONT]
[FONT=&quot]غمش این بود که از عشق تو خیلی کم داشت[/FONT]
شب همه دوستانعزیز ادیبم آرووووم
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
نام تو بر لب او بود ، که تنها می رفت
برو خوش باش که او بی تو از اینجا می رفت
وقت رفتن نه فقط از غم تو ماتم داشت
غمش این بود که از عشق تو خیلی کم داشت
شب همه دوستانعزیز ادیبم آرووووم

تو همان عزيز جاني بنهم سرم به پايت
كه زتو نديده ام من سر سوزني جفائي

ممنون - شبت خوش دوست عزيز:gol:
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نام تو بر لب او بود ، که تنها می رفت
برو خوش باش که او بی تو از اینجا می رفت
وقت رفتن نه فقط از غم تو ماتم داشت
غمش این بود که از عشق تو خیلی کم داشت
شب همه دوستانعزیز ادیبم آرووووم

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود

[FONT=&quot]سر ما خاك ره پیر مغان خواهد بود

شما امشب هرچی گفتی از ت بود :)
شب شمام اروم
[/FONT]
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز

تا ز میخانه و می نام و نشان خواهد بود

سر ما خاك ره پیر مغان خواهد بود

شما امشب هرچی گفتی از ت بود :)
شب شمام اروم

دگر خسته شديم بس که "د" "ت" شعر گفتيم
بيا و کمکي کن تا که از دست
نيافتيم
الف تا ي همه حروف هستند
مگر "غ و ط و ق و ذ"
پستند؟
دگر از "م و ن و د" نمانده چيزي
باقي
بگير اي دوست ز آنها هم
سراغي
تو که داري ز شعر گفتن اين چنين
شوق
بگواز "ق" که آن هم بکند
ذوق
:)


 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز

دگر خسته شديم بس که "د" "ت" شعر گفتيم
بيا و کمکي کن تا که از دست نيافتيم
الف تا ي همه حروف هستند
مگر "غ و ط و ق و ذ" پستند؟
دگر از "م و ن و د" نمانده چيزي باقي
بگير اي دوست ز آنها هم سراغي
تو که داري ز شعر گفتن اين چنين شوق
بگواز "ق" که آن هم بکندذوق
:)



قلبی که در دل بود، یادت هست؟ دیگر نیست
مرگی که مشکل بود، یادت هست؟ دیگر نیست
وقتی که رفتی هر کسی با دیگری میگفت:
مردی که عاقل بود، یادت هست؟ دیگر نیست


بداهه
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
قلبی که در دل بود، یادت هست؟ دیگر نیست
مرگی که مشکل بود، یادت هست؟ دیگر نیست

بداهه
قلبی که در دل بود، یادت هست؟ دیگر نیست
مرگی که مشکل بود، یادت هست؟ دیگر نیست
وقتی که رفتی هر کسی با دیگری میگفت:
مردی که عاقل بود، یادت هست؟ دیگر نیست


بداهه

تو ای دوست ای شاعر بهترین

تو بشنو غم اين من كمترين
که قلبم بود پر شیار و تَرک
ز دست همین دوستان پر کلک

 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

دگر خسته شديم بس که "د" "ت" شعر گفتيم
بيا و کمکي کن تا که از دست
نيافتيم
الف تا ي همه حروف هستند
مگر "غ و ط و ق و ذ"
پستند؟
دگر از "م و ن و د" نمانده چيزي
باقي
بگير اي دوست ز آنها هم
سراغي
تو که داري ز شعر گفتن اين چنين
شوق
بگواز "ق" که آن هم بکند
ذوق
:)



به به ذوق شمام کم نیست :)

قصه روزی روزگاری رو شنیدی
غصه شده همش ولی ندیدی
ندیدی از ذوق و شوق نوشتی
به نظرم ق شده حروف زشتی


اینم بداهه های اخر شبه
:D

 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
به به ذوق شمام کم نیست :)

قصه روزی روزگاری رو شنیدی
غصه شده همش ولی ندیدی
ندیدی از ذوق و شوق نوشتی
به نظرم ق شده حروف
زشتی

اینم بداهه های اخر شبه
:D


یک شاعری اینجا بُوَد کز شاعران سر تر بُوَد
از هر مِی و معشوقه ای در نزد ما برتر بُوَد
استاد شعر و شاعری تاج سر ما عاشقان
دل صاف و پاک و راستین همچون دل ما صادقان
گر
بی مرامی کرده ام بخشش بکن ما را عزیز
شعر تو چون دارو بُوَد از بهر این قلب مریض
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قلبی که در دل بود، یادت هست؟ دیگر نیست
مرگی که مشکل بود، یادت هست؟ دیگر نیست
وقتی که رفتی هر کسی با دیگری میگفت:
مردی که عاقل بود، یادت هست؟ دیگر نیست


بداهه


تو داری شعرهای تازه می گویی
اری، زیبا بی حدو اندازه می گویی

بداهه


ببخشید من تشکرام تموم شد
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
می رسد روزی که شرط عاشقي دلدادگی ست

آن زمان هر دل فقط يک بار عاشق می شود

- خليل ذکاوت


خواهش می کنم.:gol:

 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز

يك شعر
تازه تازه تر از تازه گفته ام
كوتاه ، چند بيت به اندازه گفته ام

خواهش ميكنم :gol:

من در میان جمعتان جایی ندارم....
تنها برای شعر گفتن بی قرارم...
یک بیت هم از حال من بشنو عزیزم
سردر گمم من تا سحر کاری ندارم...
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
من در میان جمعتان جایی ندارم....
تنها برای شعر گفتن بی قرارم...
یک بیت هم از حال من بشنو عزیزم
سردر گمم من تا سحر کاری ندارم...




من درد تو را ز دست آسان ندهم

دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم

مولوی
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

يك شعر
تازه تازه تر از تازه گفته ام
كوتاه ، چند بيت به اندازه گفته ام

خواهش ميكنم :gol:


مردان روزگار این بلند نظرانند
خود بهتر از کار این روزگار دانند


بداهه


می رسد روزی که شرط عاشقي دلدادگی ست

آن زمان هر دل فقط يک بار عاشق می شود

- خليل ذکاوت


خواهش می کنم.:gol:


دانی چرا شعر میگویم این چنین
فکر کنم از وقت خوابم گذشته است

اینم به سبک دیگه :)


دوستان ممنون از همراهی همتون
شبتون خوش :gol:
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
من در میان جمعتان جایی ندارم....
تنها برای شعر گفتن بی قرارم...
یک بیت هم از حال من بشنو عزیزم
سردر گمم من تا سحر کاری ندارم...

ما میکده را
بهر شما باز گذاریم
بهر طرب روح شما دنبک و
آواز گذاریم
زان تلخ وش این ساقی سیمین دهدت جام
مهتاب نداریم یکی شاهد طناز گذاریم

خوش اومدي عزيز:gol:
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
مدتی هست که حیرانم و تدبیری نیست

عاشق بی سر و سامانم و تدبیری نیست


از غمت سر به گریبانم و تدبیری نیست

خون دل رفته به دامانم و تدبیری نیست


- وحشی بافقی


ممنون شب خوش:gol:
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز

مردان روزگار این بلند نظرانند
خود بهتر از کار این روزگار دانند


بداهه




دانی چرا شعر میگویم این چنین
فکر کنم از وقت خوابم گذشته است

اینم به سبک دیگه :)


دوستان ممنون از همراهی همتون
شبتون خوش :gol:

تو گویی کلامت بود نارسا
من بدترین پس چه گویم خدا
ندارم در اين شعر وزني به کار
كه دانم ببخشي مرا اين يه بار

خيلي خوب بود ممنون از همراهيت:gol:
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز

ما میکده را
بهر شما باز گذاریم
بهر طرب روح شما دنبک و
آواز گذاریم
زان تلخ وش این ساقی سیمین دهدت جام
مهتاب نداریم یکی شاهد طناز گذاریم

خوش اومدي عزيز:gol:
من عاشق این میکده و لطف شمایم
بی دنبک و اواز نتوانم بنوازم....
هرچند که ساقی دهدم جام شرابی
بی لطف شما من نتوانم نتوانم...


ممنونم...
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
تو گویی کلامت بود نارسا
من بدترین پس چه گویم خدا
ندارم در اين شعر وزني به کار
كه دانم ببخشي مرا اين يه بار

خيلي خوب بود ممنون از همراهيت:gol:


رخت بر بست ز دل شادی و هنگام و وداع

با غمت گفت که یا جای تو یا جای من است

- فرخی یزدی


ممنون از لطفت، سلامت باشید، شب خوش
:gol:
 

baran256016

عضو جدید
کاربر ممتاز


رخت بر بست ز دل شادی و هنگام و وداع

با غمت گفت که یا جای تو یا جای من است

- فرخی یزدی



ممنون از لطفت، سلامت باشید، شب خوش
:gol:

تا تو نگاه میکنی کارمن آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است.


شبتون بخیر...
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
من عاشق این میکده و لطف شمایم
بی دنبک و اواز نتوانم بنوازم....
هرچند که ساقی دهدم جام شرابی
بی لطف شما من نتوانم نتوانم...


ممنونم...

مباش ای دوست ناراحت و غمگین
که با اشعارت اینجا می شود رنگین
مخور غصه که ما هم مثل تو هستیم
برای گفتن یک بیت دست از همه شستیم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا