مشاعرۀ سنّتی

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز

اشاره غزل خواجه با غزاله تست
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

به یار ما نتوان یافت شهریارا عیب
جز این قدر که فراموش می کند ما را

آخرین شاخه ی تو سهم عقابی چو من است
روی آن چلچله و شانه به سر جمع مکن
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز

نقاب آشنا بستند کز بیگانگان رستیم
چو بازی ختم شد بیگانه دیدیم آشنایان را
اين پيامت غرق طوفانم نمود
اشك باران ، اشك بارانم نمود
در سپيدي گر چه همچون برف بود
ليك سرشار از هزاران حرف بود

 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
در جـمـعـشان بـودم که پـنـهـانی دلـم رفت

بــاور نـمـی کــردم بــه آســـانی دلـم رفت


از هـم سـراغـش را رفـیـقـان می گـرفـتـنـد

در وا شـد و آمــد بـه مـهـمـانی... دلم رفت


- کاظم بهمنی

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در جـمـعـشان بـودم که پـنـهـانی دلـم رفت

بــاور نـمـی کــردم بــه آســـانی دلـم رفت


از هـم سـراغـش را رفـیـقـان می گـرفـتـنـد

در وا شـد و آمــد بـه مـهـمـانی... دلم رفت


- کاظم بهمنی


[FONT=&quot]تنها نه عشق و زندگی و آرزوی من[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]او هستی من است که آینده دست اوست[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
ترا دل دادم ای دلبر شبت خوش باد من رفتم

تو دانی با دل غمخور شبت خوش باد من رفتم


اگر وصلت بگشت از من روا دارم روا دارم

گرفتم هجرت اندر بر شبت خوش باد من رفتم


- سنائی



 

SaNaZ Sa

عضو جدید
کاربر ممتاز
ترا دل دادم ای دلبر شبت خوش باد من رفتم

تو دانی با دل غمخور شبت خوش باد من رفتم


اگر وصلت بگشت از من روا دارم روا دارم

گرفتم هجرت اندر بر شبت خوش باد من رفتم


- سنائی




من از نهایت شب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی
و از نهایت شب حرف می زنم
اگر به خانه ی من آمدی
برای من
ای مهربان !
چراغ بیاور
و یک دریچه که از آن
به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم ....
فروغ
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
ما قصه دل جز به بر یار نبردیم

و ز یار شکایت سوی اغیار نبردیم


معلوم نشد صدق دل و سر محبت

تا این سر سودا زده بر دار نبردیم


- ه‍. الف سایه

 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما قصه دل جز به بر یار نبردیم

و ز یار شکایت سوی اغیار نبردیم


معلوم نشد صدق دل و سر محبت

تا این سر سودا زده بر دار نبردیم


- ه‍. الف سایه


من همان روز دل و صبر به یغما دادم
که مقید شدم آن دلبر یغمایی را

سرو بگذار که قدی و قیامی دارد
گو ببین آمدن و رفتن رعنایی را
شیخ اجل
 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
من همان روز دل و صبر به یغما دادم
که مقید شدم آن دلبر یغمایی را

سرو بگذار که قدی و قیامی دارد
گو ببین آمدن و رفتن رعنایی را
شیخ اجل
ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن
دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن
نزد شاهین محبت بی پر و بال آمدن
پیش باز عشق آئین کبوتر داشتن
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن
دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن
نزد شاهین محبت بی پر و بال آمدن
پیش باز عشق آئین کبوتر داشتن


نیمــی از آفاقــم اما ، نیمه ی بـــی خاورانش
سرزمین مرگم اینک، برکه هایش دیدگانم
وین دل توفانی ام، دریای خون بی کرانش
پیش رویم شهر را بر سر سیه چادر کشیده
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دارد به جانم لرز می افتد ، رفیق ؛ انگار پاییزم
دارم شبیه برگ های زرد و خشک از شاخه می ریزم

مـا ره بـه کـوی عـافـیـت دانـیـم و مـنـزلـگـاه انس
ای در تــکــاپــوی طـلـب گـم کـرده ره بـا مـا بـیـا

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مـا ره بـه کـوی عـافـیـت دانـیـم و مـنـزلـگـاه انس
ای در تــکــاپــوی طـلـب گـم کـرده ره بـا مـا بـیـا


[FONT=&quot]ای کاش آن شب دست در مویش نمی بـرد[/FONT]
[FONT=&quot]زلـفش که آمــــد روی پـیـشـانی دلم رفــــت[/FONT]
[FONT=&quot]دیگـر دلـم ــ رخت سفیدم ــ نـیـست در بـنـد[/FONT]
[FONT=&quot]دیـروز طـوفـان شد، چه طـوفـانی... دلم رفت ..! [/FONT]
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای کاش آن شب دست در مویش نمی بـرد
زلـفش که آمــــد روی پـیـشـانی دلم رفــــت
دیگـر دلـم ــ رخت سفیدم ــ نـیـست در بـنـد
دیـروز طـوفـان شد، چه طـوفـانی... دلم رفت ..!
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم

گاهی از کوچه‌ی معشوقه‌ی خود می‌گذرم


 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
با رشته ي زلف توام امشب سر راز است
افسوس که شب کوته و اين رشته دراز است


[FONT=&quot] تماشایی است پیچ و تاب آتش ها .... خوشا بر من [/FONT]
[FONT=&quot] كه پیچ و تاب آتش را تماشا می كنم هر شب [/FONT]
(آخرین بیت شعر بود دیگه ت تموم شد):)
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تماشایی است پیچ و تاب آتش ها .... خوشا بر من
كه پیچ و تاب آتش را تماشا می كنم هر شب
(آخرین بیت شعر بود دیگه ت تموم شد):)

به بوي زلف تو دادم دل شکسته بر باد
بيا که جان عزيزم فداي جان تو باد


 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به بوي زلف تو دادم دل شکسته بر باد

بيا که جان عزيزم فداي جان تو باد



[FONT=&quot]دنیای ما اندازه ی هم نیست[/FONT]
[FONT=&quot]من خیلی وقتا ساکتم، سردم[/FONT]
[FONT=&quot]وقتی که میرم تو خودم شاید[/FONT]
[FONT=&quot]پاییز سال بعد برگردم[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یک قطره چشیدیدم زمینای محبت
گشتیم فنا زدریای محبت


[FONT=&quot]تو رو خدا ببخش اگه غرورم و جا می ذارم[/FONT]
[FONT=&quot]وقتی که اسم تو میاد رو همه چی پا میذارم[/FONT]
[FONT=&quot]عزیز من ببخش اگه فراموشت نمی کنم[/FONT]
[FONT=&quot]ببخش که تو خیالمم حتی بوست نمی کنم:surprised:[/FONT]
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو رو خدا ببخش اگه غرورم و جا می ذارم
وقتی که اسم تو میاد رو همه چی پا میذارم
عزیز من ببخش اگه فراموشت نمی کنم
ببخش که تو خیالمم حتی بوست نمی کنم:surprised:
من به ديوانگــــی از عشق تو افسانه شدم
عشق گفتی و من از عشق تو ديوانه شدم

 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا