مشاعرۀ سنّتی

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست

تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا .... در گلو شکست


تا نیست نگردی، ره هستت ندهند

این مرتبه با همت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن گر ندهی
سر رشتهٔ روشنی به دستت ندهند

شیخ بهایی
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز

تا نیست نگردی، ره هستت ندهند

این مرتبه با همت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن گر ندهی
سر رشتهٔ روشنی به دستت ندهند

شیخ بهایی

ديوانگي است چاره دل ، چون گرفته شد
اين قفل با كليد دگر ، وا نمي شود
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

ديوانگي است چاره دل ، چون گرفته شد
اين قفل با كليد دگر ، وا نمي شود

[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]دیگر دلم هوای سرودن نمی‌کند[/FONT]
[FONT=&quot]تنها بهانه‌ی دل ما در گلو شکست[/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot] [/FONT]
[FONT=&quot]سربسته ماند بغض گره‌خورده در دلم[/FONT]
[FONT=&quot]آن گریه‌های عقده‌گشا در گلو شکست[/FONT]
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

ديوانگي است چاره دل ، چون گرفته شد
اين قفل با كليد دگر ، وا نمي شود

در فــــكر فتــح قــلـــه قـافـم كـــه آنجاست
جـــايي كــــه تا امروز برآن پرچمي نيست
از صلح مــي‌گويند يا از جنگ مي‌خوانند؟!
ديـــوانه‌ها آواز بــــي‌آهنگ مـــــي‌خـــوانند
گاهــــي قناريــــها اگــــر در باغ هم باشند
مانند مـــرغان قفس دلتنگ مـــــي‌خوانند
فاضل نظری
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ترسم اگر حکايت غمهاي خود کنم
غمگين شوي از اين غم و اين هم ، غم دگر

[FONT=&quot]روی ایوان کهنه[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]چند تکه مهربانی[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]افتاده است[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]سرم را بالا می‌گیرم[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
[FONT=&quot]و تو هنوز مرا دوست داری[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز

در فــــكر فتــح قــلـــه قـافـم كـــه آنجاست
جـــايي كــــه تا امروز برآن پرچمي نيست
از صلح مــي‌گويند يا از جنگ مي‌خوانند؟!
ديـــوانه‌ها آواز بــــي‌آهنگ مـــــي‌خـــوانند
گاهــــي قناريــــها اگــــر در باغ هم باشند
مانند مـــرغان قفس دلتنگ مـــــي‌خوانند
فاضل نظری
در اين مهمانسراي سرد و بي روح
دلم پژمـــرده و قلبــم شكسته است
نه مهــر و عاطفت مانده ، نه عشقي
وجودم از جفا كاري شكسته است
دريغ از اين همه احســــــاس ، از عشـــــق
به وقت گفتنش نايم شكستـــه است


 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

در فــــكر فتــح قــلـــه قـافـم كـــه آنجاست
جـــايي كــــه تا امروز برآن پرچمي نيست
از صلح مــي‌گويند يا از جنگ مي‌خوانند؟!
ديـــوانه‌ها آواز بــــي‌آهنگ مـــــي‌خـــوانند
گاهــــي قناريــــها اگــــر در باغ هم باشند
مانند مـــرغان قفس دلتنگ مـــــي‌خوانند
فاضل نظری

[FONT=&quot]دلت را خانه‌ی دریا نکردی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]نگاهی بر من شیدا نکردی[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]درون چشم تو گم بودم، افسوس[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]گذشت عمر و مرا پیدا نکردی[/FONT][FONT=&quot][/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در اين مهمانسراي سرد و بي روح

دلم پژمـــرده و قلبــم شكسته است
نه مهــر و عاطفت مانده ، نه عشقي
وجودم از جفا كاري شكسته است
دريغ از اين همه احســــــاس ، از عشـــــق

به وقت گفتنش نايم شكستـــه است



[FONT=&quot]تا دیده ام تو را[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]خاموش بوده ای[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]در ذهن همگان[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بیگانه بوده ای[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]فراموش بوده ای[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در اين مهمانسراي سرد و بي روح

دلم پژمـــرده و قلبــم شكسته است
نه مهــر و عاطفت مانده ، نه عشقي
وجودم از جفا كاري شكسته است
دريغ از اين همه احســــــاس ، از عشـــــق

به وقت گفتنش نايم شكستـــه است



تار و پود عالم امکان، به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلت را خانه‌ی دریا نکردی
نگاهی بر من شیدا نکردی
درون چشم تو گم بودم، افسوس
گذشت عمر و مرا پیدا نکردی
تا دیده ام تو را
خاموش بوده ای
در ذهن همگان
بیگانه بوده ای
فراموش بوده ای

روی ایوان کهنه
چند تکه مهربانی
افتاده است
سرم را بالا می‌گیرم
و تو هنوز مرا دوست داری
يار نزديک است اينجا، پشت اين در ، اين مکان
در کنارم هست و دارد ناز بسيار ، اين زمان
لحظه اي ديگر تمنا در نگاهش ميکنم
صد
تراول چک فداي روي ماهش ميکنم

 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
يار نزديک است اينجا، پشت اين در ، اين مکان
در کنارم هست و دارد ناز بسيار ، اين زمان
لحظه اي ديگر تمنا در نگاهش ميکنم
صد
تراول چک فداي روي ماهش ميکنم

با یه تیر 3 تا ی زدیدووو:)
[FONT=&quot]مکش سرمه به چشم ناز پرور[/FONT]
[FONT=&quot]مکن روز مرا از شب سیه تر[/FONT]
[FONT=&quot]نمی سوزد دلت از بهر فایز[/FONT]
[FONT=&quot]چه خواهی گفت فردا روز محشر؟[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلت را خانه‌ی دریا نکردی
نگاهی بر من شیدا نکردی
درون چشم تو گم بودم، افسوس
گذشت عمر و مرا پیدا نکردی
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند[/FONT]

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]فروغی بسطامی[/FONT]
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تار و پود عالم امکان، به هم پیوسته است
عالمی را شاد کرد آنکس که یک دل شاد کرد

[FONT=&quot]دل من در دل شب[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]خواب پروانه شدن می بیند[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]مهر در صبحدمان داس به دست[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]خرمن خواب مرا می چیند[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]مصدق[/FONT]
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
با یه تیر 3 تا ی زدیدووو:)
مکش سرمه به چشم ناز پرور
مکن روز مرا از شب سیه تر
نمی سوزد دلت از بهر فایز
چه خواهی گفت فردا روز محشر؟


راه و رسم عاشقي را شاعران دانند و بس
آنچه را بر دل نشيند بر زبان رانند و بس

قابل شمارو نداشت دادا
 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
راه و رسم عاشقي را شاعران دانند و بس
آنچه را بر دل نشيند بر زبان رانند و بس

قابل شمارو نداشت دادا

[FONT=&quot]سر و پا برهنه رفتن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]سفر حجاز کردن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]شب جمعه را نخفتن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]با خدای راز گغتن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]به خدا که هیچ کس را ثمر انقدر نباشد[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]که به روی نا امیدی در بسته باز کردن[/FONT]
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل من در دل شب
خواب پروانه شدن می بیند
مهر در صبحدمان داس به دست
خرمن خواب مرا می چیند
مصدق

یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد
یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند


فروغی بسطامی
دل در گرو يار همي بستم و غم خوار شكستــم
چشمي به رهش دادم و دلدار نشستــم
شايد خبري گردداز او ، هرشبم اين است دعايــم
كي كاش ، دلش لرزدو آيد به سراغــم


 

رجایی اشکان

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل در گرو يار همي بستم و غم خوار شكستــم

چشمي به رهش دادم و دلدار نشستــم

شايد خبري گردداز او ، هرشبم اين است دعايــم
كي كاش ، دلش لرزدو آيد به سراغــم



[FONT=&quot]مدرک عشق تو را دادم و گفتند همه:[/FONT]
[FONT=&quot]شهر معشوقه که دانشگه آزاد نداشت![/FONT]

شب همه دوستان ادیبم خوش
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
سر و پا برهنه رفتن
سفر حجاز کردن
شب جمعه را نخفتن
با خدای راز گغتن
ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
به خدا که هیچ کس را ثمر انقدر نباشد
که به روی نا امیدی در بسته باز کردن
نام تو را چو مي برم ...مست شراب مي شوم
با نگهي به چشم تو ...در تب و تاب مي شوم

قصه ي دل شنيده اي ...؟؟ رو به جنون رميده اي ..؟؟
شب چو رسد به ياد تو ....راهي
خواب مي شوم

ممنون از همراهي همه ي دوستان ، شب خوش
 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل در گرو يار همي بستم و غم خوار شكستــم

چشمي به رهش دادم و دلدار نشستــم

شايد خبري گردداز او ، هرشبم اين است دعايــم
كي كاش ، دلش لرزدو آيد به سراغــم





مــن غلام قمــرم ، غيـــر قمـــر هيــــچ مگو
پيش مـــن جــز سخن شمع و شكــر هيچ مگو

مولوی
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز

مــن غلام قمــرم ، غيـــر قمـــر هيــــچ مگو
پيش مـــن جــز سخن شمع و شكــر هيچ مگو

مولوی

وصف حال دل من وصف عذاب
حال این در به دری ، حال خراب
چه بگویم همه دَردم همه درَد
همه رویای محال و همه چی مثل سراب

 

baran 2012

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وصف حال دل من وصف عذاب
حال این در به دری ، حال خراب
چه بگویم همه دَردم همه درَد
همه رویای محال و همه چی مثل سراب


بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندي بر آسمان توان زد
حافظ

ممنون از همراهیتون ،شب خوش
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندي بر آسمان توان زد
حافظ

ممنون از همراهیتون ،شب خوش

دلم ، زغربت
شبهاي نم زده ، تنگ است
دريغ ، هرچه بر اين شيشه مي خورد سنگ است
در اين
هواي مه آلود و بغض و تنهايي
چگونه خنده بر آرد ،دلي كه تنگ هست


شبت پرستاره.ممنون از همراهيت
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز

دلم ، زغربت
شبهاي نم زده ، تنگ است
دريغ ، هرچه بر اين شيشه مي خورد سنگ است
در اين
هواي مه آلود و بغض و تنهايي
چگونه خنده بر آرد ،دلي كه تنگ هست


شبت پرستاره.ممنون از همراهيت

طلب کردم ز دانایی یکی پند
مرا بفرمود با نادان مپیوند
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
طلب کردم ز دانایی یکی پند
مرا بفرمود با نادان مپیوند


دوش در صحرای خلوت گوی تنهایی زدم
خیمه بر بالای منظوران بالایی زدم

خرقه‌پوشان صوامع را دو تایی چاک شد
چون من اندر کوی وحدت گوی تنهایی زدم
 

Sahar Gh

عضو جدید
کاربر ممتاز

دوش در صحرای خلوت گوی تنهایی زدم
خیمه بر بالای منظوران بالایی زدم

خرقه‌پوشان صوامع را دو تایی چاک شد
چون من اندر کوی وحدت گوی تنهایی زدم


مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هردم
جرس فریاد بردارد که بربندید مهمل ها
 

pearan

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هردم
جرس فریاد بردارد که بربندید مهمل ها


اشاره غزل خواجه با غزاله تست
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را

به یار ما نتوان یافت شهریارا عیب
جز این قدر که فراموش می کند ما را
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا