n_h_1365
عضو جدید
رفت از بر من آنكه مرا مونس جان بود
ديگر به چه اميد در اين شهر توان بود
در آسمان قلبم ، دیگر ستاره ایی نیست
تنها دعای این دل ، یک مرگ سوت و کور است
رفت از بر من آنكه مرا مونس جان بود
ديگر به چه اميد در اين شهر توان بود
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم !
نگرفتی دگر از عاشقی آزرده خبر هم !
نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم ... ! http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
معرفت نیست در این قوم خدا را سببی
تا برم گوهر خود را به خریدار دگر
دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبوررو بر رهش نهادم و بر من نظر نکرد
صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
دارم از زلف سياهش گله چندان كه مپرس
كه چنان زو شده ام بي سر و سامان كه مپرس
دولت پیر مغان باد که باقی سهل استسالها دل طلب جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد http://www.www.www.iran-eng.ir/images/icons/icon_gol.gif
دولت پیر مغان باد که باقی سهل است
دیگری گو برو و نام من از یاد ببر
همیشه زنده باشی n_h_1365
یاد باد آنکه خرابات نشین بودم و مست
وانچه در مسجدم امروز کمست آنجا بود...
در میخانه ببستند خدایا مپسنددوش می آمد و رخساره برافروخته بود **** تا کجا باز دل غم زده ای سوخته بود
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند
اینش سزا نبود دل حق گزار من
کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید
در خرابات مغان نور خدا می بینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست
یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست...
یک دم نمی رود از یادم
چشمه های پر نور چشمت
آن گل سرخی که دادی
در سکوت خانه پژمرد
آتش عشق و محبت
در خزان سینه افسرد
ایرج جنتی عطایی
يک شبي مجنون نمازش را شکستدیدی ای غمگین تر از من
بعد از آن دیر آشنایی
آمدی خواندی برایم
قصه ی تلخ جدایی ؟؟
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |