مشاعرۀ سنّتی

منصوره 63

عضو جدید
بسیارند از تو زیباتر

بسیارند از تو زیباتر

بسیارند از تو زیباتر
بسیارند از تو زلال تر
بسیارند از تو بلند بالاتر

اما محبوب تویی ..
در خیابان که قدم بر میداری نگاه کسی را به دنبال نمیکشی
کسی تاج بلورین و فرش قرمز زی پایت را نمیبیند
اما آن هنگام که قدم بر میداری رودخانه ها به صدا در می آیند ..:gol:
 

venous_20

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای که دستت می رسد کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
نام نیکو گر بماند زآدمی
به کزو ماند سرای زرنگار
 

iman.mpr

عضو جدید
در عشق تو پروای بد اندیشم نیست / سرمستم و اندیشه و تشویشم نیست
تا چند ز یاران خبر از من پرسی / ای بی خبر از من خبر از خویشتنم نیست
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
تا ملک عشق دیدیم سرخیل مفلسانیم



تا نقد عشق دیدیم تجار بی‌قماشیم
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
ماهی که قدش به سرو می‌ماند راست


آیینه به دست و روی خود می‌آراست



دستارچه‌ای پیشکشش کردم گفت


وصلم طلبی زهی خیالی که توراست
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
در هجر تو گر چشم مرا آب روان است



گو خون جگر ریز که معذور نماندست
 

Mehraz-6128

عضو جدید
تا فکندم به سر کوی وفا رحل اقامت
عمر بی دوست ندامت شد و با دوست غرامت
سر و جان و زر و جاهم همه گو رو به سلامت
عشق ودرویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهل است،تحمل نکنم بار جدایی...
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
یارب حریف گرم کنی همچو آرزو


گرم اختلاط داغ درون کسی مباد




این شعله‌های ظاهر و باطن گداز هجر


پیراهن درون و برون کسی مباد
 

ranalean

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا فکندم به سر کوی وفا رحل اقامت
عمر بی دوست ندامت شد و با دوست غرامت
سر و جان و زر و جاهم همه گو رو به سلامت
عشق ودرویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهل است،تحمل نکنم بار جدایی...



یارب این نوگل خندان که سپردی به منش

میسپارم به تو از چشم حسود چمنش
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
در قفس گر ماند بلبل باغ عیشت تاز ه باد



رونق گلزار از مرغ نوا پرداز نیست
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
دل گفت حسن روی او وان نرگس جادوی او



وان سنبل ابروی او وان لعل شیرین ماجرا
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
این که خاک سیه اش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

صاحب آن همه گفتار امروز

سائل فاتحه و یاسین است


تویی شاها و دیرینه مقام تست این سینه



نمی‌گویی کجا بودی که جان بی‌تو نزار آمد
 

salvador

کاربر فعال ادبیات
کاربر ممتاز
شوریده سرم من که دلم رای تو دارد
این دل هوس خاک کف پای تو دارد
شب تا به سحر گرید و افروزد سوزد
این شمع جگر سوز که به دل رای تو دارد


در عشق جوی ما را در ما بجوی او را



گاهی منش ستایم گاه او مرا ستاید



شب خوش :gol:
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا