elva
عضو جدید
ز کمال ناتوانی به لب آمدست جانم
به طبیب من که گوید که چه زار و ناتوانم
من بیخود و تو بیخود ما را که برد خانه
من چند تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
ز کمال ناتوانی به لب آمدست جانم
به طبیب من که گوید که چه زار و ناتوانم
من بیخود و تو بیخود ما را که برد خانه
من چند تو را گفتم کم خور دو سه پیمانه
هر گلی نو که در جهان آید
ما به عشقش هزاردستانیم![]()
اى سفر كرده دلم بى تو بفرسودبيامن از آن حسن روزافزون که يوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زليخا را
ای قوم به حج رفته کجایید کجاییدمن از آن حسن روزافزون که يوسف داشت دانستم
که عشق از پرده عصمت برون آرد زليخا را
اى سفر كرده دلم بى تو بفرسودبيا
غمت از خاك درت بيشترم سود بيا
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همینجاست بیایید بیایید
در غم ما روزها بيگاه شد
روزها با سوزها همراه شد
ببخشید تشکرام تموم شد
در میان پرده خون عشق را گلزارها
عاشقان را با جمال عشق بیچون کارها
ای نفس خرم باد صبا
از بر یار آمدهای مرحبا
قافله شب چه شنیدی ز صبح
مرغ سلیمان چه خبر از سبا![]()
وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را
ساقی بیار آن جام می مطرب بزن آن ساز را
روی خوش و آواز خوش دارند هر یک لذتی
بنگر که لذت چون بود محبوب خوش آواز را
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]مــــرغ سحـــــر نــــاله ســــــر كن ... داغ مــــــرا تـــــــــازه تـــر كن[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]زآه شــرربـــار ايــــن قــــفــس را ... برشكـــــن و زيــــر و زبــر كن[/FONT]
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |