مشاعرۀ سنّتی

x-nik

عضو جدید
من ارچه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
 

Fo.Roo.GH

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
 
  • Like
واکنش ها: elva

elva

عضو جدید
من طربم طرب منم زهره زند نوای من

عشق میان عاشقان شیوه کند برای من
 

Fo.Roo.GH

عضو جدید
کاربر ممتاز
نیکی پیر مغان بین که چو ما بدمستان
هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا یود
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دردا و حسرتا که عنانم زدست رفت
دستم نمیرسد که بگیرم عنان دوست
 

"eli"

عضو جدید
دال بده!

دال بده!

تو را سریست که با ما فرو نمی​آید

مرا دلی که صبوری از او نمی​آید

کدام دیده به روی تو باز شد همه عمر

که آب دیده به رویش فرو نمی​آید
 
  • Like
واکنش ها: elva

elva

عضو جدید
داد جاروبی بدستم آن نگار
گفت کز دریا برانگیزان غبار

باز آن جاروب را ز آتش بسوخت
گفت کز آتش تو جاروبی بر آر
 

@ RESPINA @

عضو جدید
کاربر ممتاز
داد جاروبی بدستم آن نگار
گفت کز دریا برانگیزان غبار

باز آن جاروب را ز آتش بسوخت
گفت کز آتش تو جاروبی بر آر


رواق منـظر چشم من آشيانه توسـت
کرم نما و فرود آ که خانه خانه توسـت
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دیوانه ی عشقم من و مجنون نگاهی
با گنج هنر فارغم از مالی و جاهی
گلشن، دلم از منظره ی روی سپیدی
روشن ،شبم از شعشعه ی چشم سیاهی :gol:
 
  • Like
واکنش ها: elva

elva

عضو جدید
یک پاره اخضر میشود یک پاره عبهر میشود

یک پاره گوهر میشود یک پاره لعل و کهربا
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
الا ای پیر فرزانه مکن عیبم زمیخانه
که من در ترک پیمانه دلی پیمان شکن دارم
 

elva

عضو جدید
من ازین خانه پر نور بدر می نروم
من ازین شهر مبارک به سفر می نروم

منم و این صنم و عاشقی و باقی عمر
من ازو گر بکشی جای دگر می نروم


 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ما را به دست رشک مده خود بکش به جور

اینست از مروت تو التماس ما
 

elva

عضو جدید
از کوزه گری کوزه خریدم باری
آن کوزه سخن گفت ز هر اسراری

پادشهی بودم که جام زرینم بود
اکنون شده ام کوزه هر خماری
 

elva

عضو جدید
یار دلدار من ار قلب بدین سان شکند

ببرد زود به جانداری خود پادشهش
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شاد آمدی بیا و ملوکانه آمدی
ای سرو گلستان چمن و لاله زار ما

پاینده باش ای مه و پاینده عمر باش
در بیشه جهان ز برای شکار ما
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آن خوش خبر کجاست که این مژده فتح داد
تا جان فشانمش چو زر و سیم در قدم
 
  • Like
واکنش ها: elva

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
ترسم که اشک در غم ما پرده در شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
 
  • Like
واکنش ها: elva

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دردا و حسرتا که عنانم زدست رفت
دستم نمیرسد که بگیرم عنان دوست
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ز کمال ناتوانی به لب آمدست جانم

به طبیب من که گوید که چه زار و ناتوانم
 
  • Like
واکنش ها: elva
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا