مشاعرۀ سنّتی

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیدی ای دل که غم عشق دگربار چه کرد

چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد

آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت

آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
ای فتنه! چنان رفته ام از یاد تو، کز خلق
یک بار نپرسی چه شد آن هیچکس ما؟
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
اي خنده نيلوفري در گريه ام مي آوري
بر گريه ميخندي و من در گريه ميخندانمت

اي من تو بي من كيستي چون سايه بي من نيستي
همراه من مي ايستي همپاي خود ميرانمت
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
رقیبت گر هنر هم دزدد از من ،من نخواهد شد
به گلخن گرچه گل هم بشکفد گلشن نخواهد شد
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در ایـن دنیـا محـبت هـم بهای انـدکی دارد
در این غمها شفـاعت هم دوای کمتـری دارد
چرا بیهوده می جویی ، به جز ظلمت نمی یابی
به جز تنهایی و ذلت ، به جز حسرت نمی یابی
 

مهندس کوچیکه

عضو جدید
یک روزازنردبام بلئرین نور برای لمس اسمان بالا رفتم اما درهمان موقع رویای کاغذی از بالای نردبام افتادوشکست
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
تا به کی با ضربه های درد باید رام شد / یا فقط با گریه های بی قرار آرام شد
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این بازار نامردی به دنبال چه میگردی
نمیابی نشان هرگز تو از عشق و جوان مردی
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
یادم نکردو شاد حریفی که یاد از او
یادش بخیر گر چه دلم نیست شاد از او
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
وي بسا خلوت نشين پاكباز
چشم بسته رفته تا درگاه راز

آن كه چشمم داد بينايي دهد
سينه را انوار سينايي دهد
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دراین گلزار از هرسو خرامد سرو آزادی
تو رعنا نیستی من چشم رعنا آفرین دارم
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم

همراز عشق و همنفس جام باده‌ایم

بر ما بسی کمان ملامت کشیده‌اند

تا کار خود ز ابروی جانان گشاده‌ایم
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
ماه عبادت است و من با لب روزه دار ازاین
قول وغزل نوشتنم بیم گناه کردن است
غفلت کائنات را جنبش سایه ها همه
سجده به کاخ کبریا خواه نخواه کردنست
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تا کی غم ان خورم که دارم یا نه
وین عمر به خوشدلی گذارم یا نه
پر کن قدح باده که معلومم نیست
کین دم که فرو برم برارم یا نه
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
هوس روزگار خوارم كرد
روزگارست و هر دمش هوسي ست
عنكوبت زمانه تا چه تنيد
كه عقابي شكستهء مگسي ست
 

Mitra_Galaxy

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تشنه ام از عطشی دور دراز آمده ام

چشمه ای باش که در تو نفسی تازه کنم
 

ARASH AZ

عضو جدید
کاربر ممتاز
مرا امید وصال تو زنده می دارد
و گرنه هر دمم از هجر تست بیم هلاک
 

"eli"

عضو جدید
ت بده!

ت بده!

کس ندانم که در این شهر گرفتار تو نیست

هیچ بازار چنین گرم که بازار تو نیست
سرو زیبا و به زیبایی بالای تو نه

شهد شیرین و به شیرینی گفتار تو نیست
 

oli

عضو جدید
تا چند زنم به روی دریاها خشت

بیزار شدم ز بت پرستان کنشت
 

تندباد

عضو جدید
ماییم که اصل شادی وکان غمیم
سرمایه دادیم ونهاد ستمیم
پستیم وبلندیم وکمالیم وکمیم
ایینه زنگ خورده جام جمیم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا