دل عالمي بسوزي چو عذار برفروزي
تو از اين چه سود داري که نميکني مدارا
همه شب در اين اميدم که نسيم صبحگاهي
به پيام آشنايی بنوازد آشنا را
اي دل شباب رفت و نچيدي گلي ز عيش
پيرانه سر مکن هنري ننگ و نام را
در عيش نقد کوش که چون آبخور نماند
آدم بهشت روضه دارالسلام را
شرمنده باز با هم پست دادیماگر روزی رسد دستم به دامانت
کنم جان را به قربانت
ولی بی لطف و احسانت چگونه؟
شوم ناخوانده مهمانت چگونه؟
هر کس به طریقی دل ما می شکند
بیگانه جدا دوست جدا می شکند
بیگانه اگر می شکند حرفی نیست
من در عجبم دوست چرا می شکند![]()
یاد ایامی که در گلشن بهاری داشتیم
در میان لاله و گل آشیانی داشتیمآشیانییی داااااااااشتییییم
تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافهای و در آرزو ببست
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |