مگر زنجیر مویی گیردم دست
وگرنه سر به شیدایی برارم
من و تو گرچه دریانوش بودیم
کنون غرق سراب دیگرانیم
مگر زنجیر مویی گیردم دست
وگرنه سر به شیدایی برارم
محتسب مستی به ره دید و گریبانش گرفتمن و تو گرچه دریانوش بودیم
کنون غرق سراب دیگرانیم
تا لب و چشم تو ما را مست كرد
نُقل ما جز شكر و بادام نيست
تماشا کن هوس بازی ما را
در آغوش قفس بازی مارا
افتاده بازم در سر هوايي
دل باز دارد ميلي بجايي
یکی را داده ای صد ناز و نعمت
یک را قرص جو آلوده در خون
ببخشید تشکر ندارم
خواهش مي كنم دوس جون
نه بوي مهر مي شنويم از تو اي عجب
نه روي آن كه مهر دگر كس بپروريم
میان انجمن هرگز نگنجم
به گلگشت وچمن هرگز نگنجم
من از آن گذشتم اي يار كه بشنوم نصيحت
برواي فقيه و با ما مفروش پارسايي
یار است و عجب عزیز یار است
از من به بر تو یادگار است
روز و شب او را صدا کردی ولیتو از دشت وفا یاد مرا گیر
سراغ داغ فریاد مرا گیر
قدم نه در کویر دیدگانم
ازین نامردمان داد مرا گیر
روز و شب او را صدا کردی ولی
دیدم امشب با منی گفتم بلی
افتاده بازم در سر هوايي
دل باز دارد ميلي بجايي
یاد باد آن صحبت شبها که با نوشین لبان
بحث سر عشق و ذکر حلقه عشاق بود
تورادر نو شدن جامه که آرد
اگر بر قد تو زیبنده نبود
دگر گوشی به آغوش درم نیست
صدای آشنای باورم نیست
تنها بسيار به از يار بد
يار ترا بس دل هوشيار خويش
ناصر خسرو
شبی به دیدۀ من پای نه ،که از غمِ عشق
بود ز مویِ تو، روزم سیاه تر بی تو
مالك ملك وجودحاكم رد قبول
هر چه كند جور نيست ور تو بنالي جفاست
تو خود اى گوهر يك دانهمالك ملك وجودحاكم رد قبول
هر چه كند جور نيست ور تو بنالي جفاست
ترسم همه آن است پس از این همه دوری
آن روز بیـایـی کــه نشــــان و اثرم نیست
ترا آن به كه روى خود ز مشتاقان بپوشانى كه شادى جهانگيرى غم لشگر نمى ارزد
در ســر بجز از عشق هوای دگرم نیست
غیر از گل یاد تو کسی دور و برم نیست
تو همان شرري كه خرمن جان من بسوزي
ترسم همه آن است پس از این همه دوری
آن روز بیـایـی کــه نشــــان و اثرم نیست
تو نيز باده به چنگ آر و راه صحرا گير
كه مرغ نغمه سرا ساز خوش نوا آورد
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | ||
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |