دگرم وعده ديدار وفايي نكند
مگر اي وعده، به ديدار قيامت باشي
شبنم آويخت به گلبرگ كه اي دامن چاك
سزدت گر همه با اشك ندامت باشي
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد *به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارددست از طلب ندارم تا كام من برآيد
يا تن رسد به جانان يا جان زتن بر آيد
بگشاي تربتم را بعد از وفات و بنگر
كه از اتش درونم دود از كفن بر آيد
دنبال آن مسافر از ضعف و ناتوانی
برخیزم و نشینم چون گرد تا به منزل
دشنام بود میوۀ من از درخت«نام»
ای ننگ بر کسی که به امید «نام» ماند
تشنه ی عشق خدا شو نه خریدار بهشت
یار را در طلب «سدره» و «طوبا» مفروش
وعدۀ آمدن مده، غصۀ هجر، بس مرا
بر سر آن فزون مکن غصۀ انتظار را
در من ترانه های قشنگی نشسته اند
انگار از نشستن ِ بیهوده خسته اند
انگا ر سالهای زیادی ست بی جهت
امید خود به این دل ِ دیوانه بسته اند
شاید بهار هم ، شبی از دوردست ِخویش
تن در دهد به سوز ِ زمستان ِ عاشقی
تن داده ام به این که بسوزم در آتشت
حالا بهشت هم به جهنم نمی رسد
با این ردیف و قافیه بهتر نمی شوم !
وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود
دلش به ناله ميازار و ختم کن حافظ
که رستگاري جاويد در کم آزاريست
تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار
که تو سنی چو فلک رام تازیانه تست
تو بندگي چو گدايان به شرط مزد مکن
که دوست خود روش بنده پروري داند
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی
باشد که از خزانه غیبش دوا کنند
ببخشید تشکر ندارم عزیز ولی این گل پیش کش
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی
مرسی دوستِ عزیزم.گل باشی اما نه به عمر.![]()
سالها دل طلب جام جم از ما مي كرد
وآنچه خود داشت،ز بيگانه تمنا مي كرد
اگر آن ترك شيرازي بدست ارد دل ما رادل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
اين عشق ، چه عشق است؟ ندانيم كه چون است
عقل است و جنون است و نه عقل است و نه جنون است
فرزانه چه دريابد و ديوانه چه داند؟
از مستي اين باده كه هر روز فزون است
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |