مشاعرۀ سنّتی

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من نیستم چون دیگران بازیچه ی بازیگران
اول به دام آرم تو را وانگه گرفتارت شوم
من كه ميدانم شبي عمرم به پايان مي رسد
نوبت خاموشي من سهل و آسان ميرسد

سلام به همه دوستان عزيز
ببخشيد من تشكر ندارم نميدونم چرا
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو رهرو دیرینه ی سر منزل عشقی
بنگر که ز خون تو به هر گام نشان است
آبی که بر آسود زمینش بخورد زود
دریا شود آن رود که پیوسته روان است

 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز

ترسم اين قوم که بر دردکشان می‌خندند
در سر کار خرابات کنند ايمان را

يار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
الا اي همنشين دل كه يارانت برفت از ياد
مرا روزي مباد اندم كه بي ياد تو بنشينم
جهان پير است و بي بنياد از اين فرهاد كش فرياد
كه كرد افسون و نيرنگش ملول از جان شيرينم
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد
کز دست بخواهد شد پایاب شکیبایی
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
ماه کنعانی من مسند مصر آن تو شد
وقت آن است که بدرود کنی زندان را
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
الا ای یوسف مصری که کردت سلطنت مغرور
پدر را باز پرس آخر ، کجا شد مهر فرزندی؟
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
ياد داری كه ز من خنده كنان پرسيدی
چه ره آورد سفر دارم از اين راه دراز؟
چهره ام را بنگر تا بتو پاسخ گويد
اشگ شوقی كه فرو خفته به چشمان نياز
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
ياد داری كه ز من خنده كنان پرسيدی
چه ره آورد سفر دارم از اين راه دراز؟
چهره ام را بنگر تا بتو پاسخ گويد
اشگ شوقی كه فرو خفته به چشمان نياز
ز بس در دل گلِ یادت شکوفاست
گرفته بویِ گل پیراهنِ من
"قیصرِ امین پور"
 

nasimkhordad

عضو جدید
کاربر ممتاز
ياد داری كه ز من خنده كنان پرسيدی
چه ره آورد سفر دارم از اين راه دراز؟
چهره ام را بنگر تا بتو پاسخ گويد
اشگ شوقی كه فرو خفته به چشمان نياز
چ

ز روز محشر گفت زاهد
حدیثی از شب کوتاه من بود

 

mahsa_vicy_moon

عضو جدید
در بیابانِ جنون سرگشته ام چون گردباد
همرهی باید مرا،مجنونِ صحرا گرد کو؟


ویرانه نه آن است که جمشید بنا ساخت
ویرانه نه آن است که فرهاد فرو ریخت
ویرانه دل ماست که با هر نگه تو
صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت

 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
تا زهره و مه در آسمان گشت پديد
بهتر ز مي ناب کسي هيچ نديد
من در عجبم ز ميفروشان کايشان
به زانکه فروشند چه خواهند خريد
 

vahm

عضو جدید
کاربر ممتاز
در انجا بر فراز قله کوه
دو پایم خسته از رنج دویدن
بخود گفتم که درین اوج دیگر
صدایم را خدا خواهد شنیدن

بسوی ابرهای تیره پرزد
نگاه روشن امیدوارم
ز دل فریاد کردم که ای خداوند
من او را دوست دارم دوست دارم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا زهره و مه در آسمان گشت پديد
بهتر ز مي ناب کسي هيچ نديد
من در عجبم ز ميفروشان کايشان
به زانکه فروشند چه خواهند خريد
دل بردی از من به یغما ای ترکِ غارتگرِ من
دیدی چه آوردی ای دوست از دستِ دل بر سرِ من؟
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در انجا بر فراز قله کوه
دو پایم خسته از رنج دویدن
بخود گفتم که درین اوج دیگر
صدایم را خدا خواهد شنیدن

بسوی ابرهای تیره پرزد
نگاه روشن امیدوارم
ز دل فریاد کردم که ای خداوند
من او را دوست دارم دوست دارم
مشو خاموش ای شمع و بسوز امشب به بزمِ من
که از بی مهریش با تو هزاران داستان دارم
 

Mehr noosh

عضو جدید
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس باز پرس
توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند
 

shanli

مدیر بازنشسته
دیوانه‌ام نیم ولیک همی خوانندم
بیگانه‌ام ولیک میرانندم
همچون عسسان بجهد در نیمه‌ی شب
مستند ولی چو روز میدانندم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا