مشاعرۀ سنّتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تا کـــــی در انتـــظار گــــــذاری به زاریــــــــــم
باز آی بعد از این همه چشـــم انتــــظاریـــــم
:gol:
میدهم مستی به دلها،گر چه مستورم ز چشم
بویِ آغوشِ بهارم ،در چمن پیچیده ام
 

sisah

عضو جدید
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است

شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
هر که دل بردن او دید و در انکار من است
 

msglike

عضو جدید
لعل سیراب به خون تشنه لب یار من است
وز پی دیدن او دادن جان کار من است

شرم از آن چشم سیه بادش و مژگان دراز
هر که دل بردن او دید و در انکار من است

تنها نه منم جانا، از بهر تو دیوانه
دیوانه بسی دارد، زلف تو به هر خانه
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز

دشمن جانم تو بودي،درد پنهانم ز توست

با همه اين شكوه ها ، گر راحت جاني بيا
 

nooshafarin

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو سیه چشم چو آیی به تماشایِ چمن
نگذاری به کسی چشمِ تماشایِ دگر
رفت در ظلمت شب آن شب و شبهای دگر هم
نگرفتی دگر از عاشق آزرده خب هم
نکنی دگر از آن کوچه گذر هم
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا