مشاعرۀ سنّتی

[@ RESPINA @]

خلوت من با سکوت کاش میشد به درازا بکشد

 

[@ RESPINA @]

تنهای ام را با قسمت میکنم سهم کمی نیست.

 

[naghmeirani]

شهریارا بی حبیب خود نمیکردی سفر
این سفر راه قیامت میروی تنها چرا؟

ای دلبرِ ما مباش بی دل برِ ما
یک دلبرِ ما به که دو صد دل برِ ما

 

[Aseman Etemaad]

امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی که پس پرده نهان است
گر مرد رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنر گام زمان است

 

[محـسن ز]

تو همان شرري كه خرمن جان من بسوزي
تو كه با نگهي به جان من شعله بر فروزي
تو كه از صنمي نديده اي روي آشنايي
زچه رو دل من تو اين چنين كشته وفايي

شب خوش آسمان

 

[naghmeirani]

یادِ آن شب که صبا در رۀ ما گل می ریخت
بر سرِ ما ز در و بام و هوا گل می ریخت

 

[Aseman Etemaad]

تو را كوچيدن از اين خاك دل بركندن از جان است..​

تو را با برگ برگ اين چمن پيوند پنهان است!


سلام محسن جان... شب خوش!
​

 

[naghmeirani]

تو را كوچيدن از اين خاك دل بركندن از جان است..


تو را با برگ برگ اين چمن پيوند پنهان است! ​

سلام محسن جان... شب خوش!
​

تو هم، اي خوب من ! اين نكته به تكرار بگو !
اين دلاويزترين حرف جهان را، همه وقت،
نه به يك بار و به ده بار، كه صد بار بگو !
« دوستم داري » ؟ را از من بسيار بپرس !
« دوستت دارم » را با من بسيار بگو !
"فریدون مشیری"​

 

[محـسن ز]

تا مگر در آسمان در دل آن اختران
زانچه مي جويد بشر ذرهاي يابم نشان

 

[فرح نوش]

تا مگر در آسمان در دل آن اختران
زانچه مي جويد بشر ذرهاي يابم نشان

نکته ناسنجیده گفتم دلبرا معذوردار
عشوه ئی فرمای تا من طبع راموزون کنم

 

[ویدا]

منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

 

[فرح نوش]

منم که شهره ی شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده ام به بد دیدن

وای من عاشق این شعرم..........
ناموس عشق ورونق عشاق می برند
عیب جوان وسرزنش پیر می کنند

 

[ویدا]

دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

 

[Derakht-e-marefat]

در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

 

[فرح نوش]

در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

تنهانه زراز دل من پرده برافتاد
تابودفلک شیوه ی ان پرده دری بود
اما من اخرش روی این فلک کم می کنم..........

 

[naghmeirani]

تنهانه زراز دل من پرده برافتاد
تابودفلک شیوه ی ان پرده دری بود
اما من اخرش روی این فلک کم می کنم..........

دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت
ای دخترِ بهار حسد می برم به تو
عطر و گل و ترانه و سرمستیِ ترا
با هر چه طالبی به خدا می خرم ز تو

 

[فرح نوش]

دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت
ای دخترِ بهار حسد می برم به تو
عطر و گل و ترانه و سرمستیِ ترا
با هر چه طالبی به خدا می خرم ز تو

وا.........ا
وقتی سیم حکم کند زر خدا شود وقتی دروغ داور هرماجرا شود

 

[naghmeirani]

در افق، پشت سرا پرده نور
باغ هاي گل سرخ،
شاخه گسترده به مهر،
غنچه آورده به ناز،
دم به دم از نفس باد سحر؛
غنچه ها مي شد باز .​

 

[فرح نوش]

زاهد ظاهر پرست از حال ما اگاه نیست
در حق ماهر چه گوید جای اکراه نیست

 

[بارانی]

توانا بود هر که دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود...

 

[yamaha R6]

دل می رود ز دستم صاحبدلان خدا را

دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

 

[بارانی]

آنقدر داغ است بازاز مکافات عمل
دل اگر بینا بود هر روز روز محشر است

 

[naghmeirani]

آنقدر داغ است بازاز مکافات عمل
دل اگر بینا بود هر روز روز محشر است

تماشایی ترین مخلوقِ دنیا می شوی گاهی
دلم می پاشد از هم بسکه زیبا می شوی گاهی
حضورِ گاهگاهت بازیِ خورشید با ابر است
که پیدا می شوی گاهی و پنهان میشوی گاهی

 

[miss hashemi]

یوسف گمگشته باز اید به کنعان غم مخور
کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور

 

[بارانی]

روسر بنه به بالين،
تنها مرا رها كن
ترك منِ خرابِ
شبگردِ مبتلا كن

 

[naghmeirani]

روسر بنه به بالين،
تنها مرا رها كن
ترك منِ خرابِ
شبگردِ مبتلا كن

نازِ گل بلبل کشید و بویِ آن را باد برد
بیستون را عشق کندو شهرتش فرهاد برد

 

[Reza.P]

دیدی که قریبه سکوتت را شکست ؟
دیدی که مه او لبانت را ببست ؟
دیدی که ره او زبانت را گشود ؟
دیدی که قریبه دل تو را ربود ؟
پس جوهر عشقت را نگه دارو ببوی ...

 

[@ RESPINA @]

مرا دریاب من خوبم

 

[Reza.P]

من از روی سپیده عشق , ندیدم خوشتر
ز اشکان دریای عشق , شد راه زمین تر

 

[naghmeirani]

من از روی سپیده عشق , ندیدم خوشتر
ز اشکان دریای عشق , شد راه زمین تر

رفتی زپیش دیده و برجان نشسته ای


در خاطرم چو اشک به دامن نشسته ای
​