من بی می ناب زیستن نتوانم
بی باده کشیده بار تن نتوانم
من بنده ان دمم که ساقی گوید
یک جام دگر بگیر و من نتوانم
در این درگه که گه گه که کُه کُه که شود نا گه
مقام اصلی ما گوشه خرابات است
خداش خیر دهاد آنکه این عمارت کرد
تا معطر می کنم از لطف نسیم تو مشامهر که باشی و ز هر جا برسی
آخرین منزل هستی این است
آدمی هرچه توانگر باشد
چون بدین نقطه رسید مسکین است
تا كي جفا كشم ز تو اي بي وفا برو[FONT="]راهيست راه عشق كه هيچش كناره نيست[/FONT]
[FONT="]آنجا جز آنكه جان بسپارند چاره نيست[/FONT]
[FONT="]سلام من اومدم.[/FONT]
ماه اگر خواست كه از پنجره ها
بيندم در بر او مست و پريش
آنچنان جلوه كنم كاو ز حسد
پرده ابر كشد بر رخ خويش
اعتماد به نفس را حال مي كني ها....
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |