مشاعرۀ سنّتی

رنگ خدا

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو که مرا به پرده ها کشیده ائی
چگونه ره نبردهائی به راز من
گذشتم از تن تو زانکه در جهان
تنی نبوده مقصد نیاز من
 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدی که آخر آمد روز جدایی
سفر به خیر عزیزم خدانگهدار
آه ای مسافر من وقتیکه خسته
به شهر خود رسیدی مرا به یاد آر
هر جا که رفتی با هرکه بودی
من اینجا با یاد تو شادم
آنیا از خود گریزان در زیر باران
پرنده ای اسیر بادم
من میخندم ولیکن دلم گرفته
آواز من چه رنگی ز غم گرفته .
می خندم تا ندانی غم دل من
چون موج گل رمیدی از ساحل من
آه تنها ماندم تنهاتر از خدای تنها
تو اینجایی من انجایم تنهای تنها
من میخندم ولیکن دلم گرفته
آواز من چه رنگی ز غم گرفته



 

shabnam777

عضو جدید
کاربر ممتاز

شاخه ها چشم انتظار سرگذشت ابر

وآسمان چون من غبارآلود دلگیری



باد بوی خاک باران خورده می آرد

سبزه ها در رهگذار شب پریشانند

آه اکنون بر کدامین دشت می بارد



باغ

حسرتناک بارانی است

چون دل من در هوای گریه سیری




سایه - 1344
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
دو هفته می​گذرد کان مه دوهفته ندیدم
به جان رسیدم از آن تا به خدمتش نرسیدم

حریف عهد مودت شکست و من نشکستم
خلیل بیخ ارادت برید و من نبریدم
 

gh_engineer

عضو جدید
کاربر ممتاز
من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی

عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
 

sanaz950

عضو جدید
تو ميروي قطار ميرود تمام ايستگاه ميرود
و من چه ساده ام كه سال هاي سال كنار اين قطار رفته ايستاده ام و همچنان به نرده هاي ايستگاه تكيه داده ام ...
 

Sharif_

مدیر بازنشسته
من فکر می کنم
هرگز نبوده قلب من
این گونه
گرم و سرخ:

احساس می کنم
در بدترین دقایق این شام مرگزای
چندین هزار چشمه خورشید
در دلم
می جوشد از یقین؛
احساس می کنم
در هر کنار و گوشه این شوره زار یاس
چندین هزار جنگل شاداب
ناگهان
می روید از زمین.
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این وادی که با من سایه ی من سر گران دارد
چه سازم تا دلیل روح سرگردان من باشی
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه شب مهتاب ماه میاد تو خواب
خونه به خونه کوچه به کوچه
باغ انگوری باغ آلوچه
 

محـسن ز

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
هر کجا آن شاخ نر گس بشکفد
گلرخانش دیده را نر گس دان کنند
عاشقان را بر سروخود حکم نیست
هرچه فرمان تو باشد آن کنند
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در دل او درد ما از ناله تاثیری نکرد
برد مرغی نامه ما را که بال و پر نداشت
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
در آخرین دقیقه ی
علاقه و اقاقی
شاید از واژه ای که درونم زاده شده
می ترسم
با آن که می دانم
قد همان صبح جمعه ی آخر دی ماه
دوستم داری
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دامن حسن تو از دیده ی ما پاک تر است
گل شبنم زده در عرصه ی گلزار تو نیست
 

Aseman Etemaad

عضو جدید
کاربر ممتاز
مردم دیده ی صاحب نظران جای تو بود
اینک ای جان نگران باش که جای تو کجاست
چه پریشانم ازین فکر پریشان شب و روز
که شب و روز کجایی و کجای تو کجاست



 

گلابتون

مدیر بازنشسته
من نگويم كه به درد دلم من گوش كنيد
بهتر آن است كه اين قصه فراموش كنيد

عاشقان را بگذاريد بنالند همه
مصلحت نيست كه اين زمزمه خاموش كنيد
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا