دیدن تو زیر بارون،نه خیاله،نه یه رویا
حس اون لحظه ست که دست چشمه میرسه به دریا
اون دقیقه ست که گل سرخ پیرهن شبنم می پوشه
لحظه ای که خاک باغچه اشک بارونُ می نوشه
کشف طعم یه ترانه ست توی لب تلخی تکرار
یا تولد یه اهنگ،تو خیابون،زیر رگبار
تو رو دیدم!تو رو دیدم!تو رو دیدم زیر بارون!
دیدمت وقتی که بارون،شبو می شست از خیابون!
زیر بارون تو رو دیدن:لمس پرهای فرشته
فصل رگبار قشنگ ِ غزلای نانوشته
تنها چشم خیس بارون،شاهد دیدار ما بود
هر دو لب بسته گذشتیم،این سکوت،خود ِ صدا بود
رفتی اما جا گذاشتی همه ابرا رو تو چشمام
برو اما خوب بدون که تا همیشه تو رو می خوام
تو رو دیدم!تو رو دیدم!تو رو دیدم زیر بارون!
دیدمت وقتی که بارون،شب و می شست از خیابون!
یغما گلرویی