دختران دشت
دختران انتظار
دختران اميد تنگ در دشت بيکران و ارزوهاي بيکران در خلق هاي تنگ
دختران خيال الاچيق نو در الاچيق هايِي که صد سال
از زره جانتان اگر بشکوفيد، باد ديوانه ِيال بلند اسب تمنا را اشفته کرد خواهد
دختران رود گل الود
دختران هزار ستون شعله به طاق بلند دود
دختران عشق هاي دور، روز سکوت و کار، شب هاي خستگي
دختران روز بي خستگي دويدن، شب سرشکستگي
در باغ راز و خلوت مرد کدام عشق، در رقص راحبانه شکرانه ي کدام اتش زداي کام، بازوان فواره ايتان را خواهيد برفراشت
افسوس موها، نگاهها به عبث عطر لغات شاعر را تاريک مي کند.
دختران رفت و امد در اشک مه زده
دختران شرم ، شبنم، افتادگي...
...