زندگی بار گرانی ست
که بر پشت پریشانی تست
کار آسانی نیست
نان در آوردن و غم خوردن و عاشق بودن..
تنها مانده ام در ميان غريبه هاي آشنا
آشنايي را مي جويم در ميان آشنايان
كسي را نمي يابم
در تند باد زندگي ، ساحل نجاتي كي مي جويم
شايد آرام گيرد لحظه هاي بي تابم ....
غريبه ام با خواب ...
هر شب چشم در آسمان بيدار مي خوابم ، شايد
ستاره اي سوسو كند در سياهي متعلق هر روزم
![]()
وقت تنگ است ولي غصه ز حد افزون است
باز کن پنجره را تا نفسي تازه کنيم
![]()
من و تو ماهی آن برکهی گلآلودیم
که دلخوش اند به آن مرغهای ماهیخوار
تو و تمام جهانی که میکشی بر دوش
من و خلاصه بگویم که نیستم انگار
من و تو، این دو جدا ماندهی یکی با هم
من و تو فاجعهی قرن تازهایم ای یار
تو را به نام صدا میزنم، زنی در باد
تو هم به نام صدا کن مرا، بگو آوار
تا چند از این غرور بسیار توراتا کی ز خیال هر نمودار توراسبحانالله که از تو کاری عَجَب استتو هیچ نه و این همه پندار تورامولانا
تو همچو صبحی من شمع خلوت سحرم
تبسمی کن و جان بین که همی سپرم
حافظ
دیدی ای دل که غم عشق،دگربار چه کرد؟چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟...حافظ
Thread starter | عنوان | تالار | پاسخ ها | تاریخ |
---|---|---|---|---|
![]() |
اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه | مشاعره | 109 | |
![]() |
مشاعرۀ شاعران | مشاعره | 11 |