مشاعرۀ سنّتی

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
روبرویم بنشین و غزلی تازه بگو
غزلی مختصر و ناب و به اندازه بگو

تا مگر پُر بشود خلوت تنهایی من
کهکشان باش و به آهنگ پر آوازه بگو

 

یکی از بچه ها

عضو جدید
کاربر ممتاز
نصیحت گوش كن جانا كه از جان دوست تر دارند

جوانان سعادتمند پند پیر دانا را
ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست
بی باده ارغوان نمیباید زیست
این سبزه که امروز تماشاگه ماست
تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست
 

gelayor14

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تو را من چشم در راهم شباهنگام.
که می گیرند در شاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی.
وزان دلخستگانت راست اندهی فراهم.
تو را من چشم در راهم. شباهنگام ،
در آن دم که بر جا دره ها چون مرده ماران خفتگانند.
در آن نوبت که بندد دست نیلوفر به پای سرو کوهی دام.
گرم یادآوری یا نه ، من از یادت نمی کاهم. تو را من چشم در راهم.
 

MisyoMasoud

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این دریا و تاریکی و صد موج
تو اندر کشتی پربار چونی

منم بیمار و تو ما را طبیبی
بپرس آخر که ای بیمار چونی

منت پرسم اگر تو می‌نپرسی
که ای شیرین شیرین کار چونی

وجودی بین که بی‌چون و چگونه‌ست
دلا دیگر مگو بسیار چونی
 

zahra.71

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در این دریا و تاریکی و صد موج
تو اندر کشتی پربار چونی

منم بیمار و تو ما را طبیبی
بپرس آخر که ای بیمار چونی

منت پرسم اگر تو می‌نپرسی
که ای شیرین شیرین کار چونی

وجودی بین که بی‌چون و چگونه‌ست
دلا دیگر مگو بسیار چونی


یک بار نباشد که نیازرده‌ام از تو
در حیرتم از خود که چه خوش کرده‌ام از تو
 

*M.A*

کاربر بیش فعال
وامانده ام که تا به کجا می توان گریخت
از این همیشه ها که ندارند باورم

حال مرا نپرس که هنجار ها مرا
مجبور می کنند بگویم که "بهترم"
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
مثل پاییز ، رُخم زرد و سرم پر شور است
گله ای نیست مرا، رسم
خزان این جور است

من که
آبانی ام از آذر تو سوخت دلم
مهرک ام شکوه مکن گر شب
یلدا دور است


 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تاراج دل ما همه ي اصل کلام است
آغاز سخن گفتن يك جمله
سلام است

يک جمله بگو تا که دلم شعر سرايد
اين دل ز فراق لب تو همچو
کباب است


گر نکته اي مبهم تو به شعرم داري

اين شعر که از دل بدرآيد چو جواب است

ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ* ** * * * *
* * * * ** ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ
…..............…,•’``’•,•’``’• ,Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
...........…...…’•,,عشق` ,•’Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
..............……....`’• ,,•’`Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒi
 

*M.A*

کاربر بیش فعال
تا آب شدم سراب دیدم خود را
دریا که شدم حباب دیدم خود را
آگاه شدم
غفلت خود را دیدم
بیدار شدم
به خواب دیدم خود را
چه شعر خوبی^_^


از تو،به که نالم که دگر داور نیست؟
وز دست تو هیچ دست بالاتر نیست


آن را که تو رهبری،کسی گم نکند
وآن را که تو گم کنی،کسی رهبر نیست


حضرت سعدی
 

zahra.71

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه شعر خوبی^_^


از تو،به که نالم که دگر داور نیست؟
وز دست تو هیچ دست بالاتر نیست


آن را که تو رهبری،کسی گم نکند
وآن را که تو گم کنی،کسی رهبر نیست


حضرت سعدی

تا عهد تو دربستم عهد همه بشکستم بعد از تو روا باشد نقض همه پیمان‌ها
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

آنکس که بداندوبداند که بداند
اسب خرد ازگنبد گردون بجهاند
آنکس که بداند و نداند که بداند
بیدارش نمائید که بس خفته نماند
 

*M.A*

کاربر بیش فعال
درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد
نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد

چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان
که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد

شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد

حضرت حافظ
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلا یاران سه قسمند گر بدانی
زبانی اند و نانی اند و جانی
به نانی نان بده از در برانش
محبت کن به یاران زبانی
ولیکن یارجانی رانگه دار
به پایش جان بده تا میتوانی
 

*M.A*

کاربر بیش فعال
عالی!

یک بغل تنهایی ام یک عمر غم‌ یک سینه حرف
در پی درد آشنایی که نمی دانم کجاست

کم خودم غم داشتم غم روی غم آورده است
این دل سر به هوایی که نمی دانم کجاست
 

*zahedan

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو آن نوگل باغ نيلوفري
تو درآن ميان از همه كس سري
دلي داده ام در خم موي تو
نهادم به سر ، دار گيسوي تو

تو با من اگر يك نفس دم كني
هزاران غم و غصه ام ، كم كني

تو اي مهربان يار شيرين دلم

تو آسان نمودي همه مشكلم

تو زيبا گل دشت نيلوفري

چه راحت زدلدار دل ميبري
دلم هيچ نرفت درخم گيسوئي
تو دلدار شيرين من .....ئي

براه تو گردن زتن گر دهم

رواتر بود ، دل به ديگر دهم

 

zahra.71

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو آن نوگل باغ نيلوفري
تو درآن ميان از همه كس سري
دلي داده ام در خم موي تو
نهادم به سر ، دار گيسوي تو

تو با من اگر يك نفس دم كني
هزاران غم و غصه ام ، كم كني

تو اي مهربان يار شيرين دلم

تو آسان نمودي همه مشكلم

تو زيبا گل دشت نيلوفري

چه راحت زدلدار دل ميبري
دلم هيچ نرفت درخم گيسوئي
تو دلدار شيرين من .....ئي

براه تو گردن زتن گر دهم

رواتر بود ، دل به ديگر دهم

من هم رباب عشقم و عشقم ربابی‌ست
وان لطف‌های زخمه رحمانم آرزوست!
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ترک ما هر طرف مرکب راند آن طرف ترکتاز باید کرد
چون چنین نازنین به خانه ماست وقت ناز است
نآز باید کرد
 

BISEI

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی جویم،یکی گویم،یکی دانم،یکی خوانم
یکی دیدم دو عالم را
دویی از خود برون کردم

 

*M.A*

کاربر بیش فعال
ما نام خود ز صفحه ی دلها سترده ایم
در دفتر جهان ورق باد خورده ایم
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا